استان به شدت قوم و قبیله گرای کهگیلویه و بویراحمد ، همواره طی سال های متمادی از گرایش های اینچنینی مدیران و نمایندگان رنج کشیده و همین عامل هم موجب عمیق تر شده توسعه نیافتگی در کنار توسعه نسبتا خوب استان های همسایه خود شده است . طایفه گرایی در استان کهگیلویه و بویراحمد ، تقریبا یک امر معمول با پذیرش عرفی شده است به گونه ای که این موضوع در همه ابعاد زندگی از سیاسی و فرهنگی تا اقتصادی و حتی آموزشی ریشه دوانده و البته طبق همین قانون نانوشته رعایت سهم طوایف ، مناطق و شهرستان ها در انتصابات پذیرفته و معقول شده است !
به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، سید حسین رهی فعال فرهنگی و رسانه ای طی یادداشتی در واکنش به برخی انتصابات اخیر نوشت : قبل از بیان مطلبم قویا میگویم که با قوم گرایی و دامن زدن به آن شدیداً مخالفم و به مسئله قومیت در حد آنچه که به شناخت و سایر ارتباطات اجتماعی محدود میشود و مطابق با آموزههای دین مبین اسلام است معتقد و پایبندم.
از طرفی چه اعتقاد و باور داشته باشم و یا نه ، تغییر و تحولات مدیریتی امری طبیعی ، پذیرفته ، معمول و جاری است.
حتی آنانکه نافشان را در سیاست بریده اند علیرغم میل باطنی شان که باشد روزی هم خارج از بدنه قرار خواهند گرفت و فقط نظاره گر خواهند بود.
در طول چهل و اندی سال گذشته از انقلاب اسلامی این موضوع به کرات تکرار شده و همزمان با تغییر دولت ها، مدیریتها نیز دست به دست و کسانی از عرصه خارج و یا پا به عرصه گذاشته اند که قبل از آن حتی بر روی کاغذ هم محتمل نبوده اند ، اما پذیرش واقعیتِ اصل تغییرِ مدیریتی، آن را به عینیت رسانده است.
از قومیت گفتم که از آن گریزی نیست بویژه در استان کهگیلویه و بویراحمد که تا حدودی قومیت گرایی طبیعی بنظر میرسد هنچنانکه در ادوار و سنوات گذشته برخی طوایف و حتی شهرستانها به عدم لحاظ سهم خود ، معترض و گلایهمند بودند ، اما در این دوره چنان شور شد که حتی به قول معروف صدای آدمهای لال هم درآمد.
کیست که نداند و یا بخواهد درصدد انکار برآید که بخش عظیمی از مدیریت استانی و شهرستانی در اختیار قومی خاص قرار گرفته است که البته در این نوشتار قصد پردازش به آن نیست.
به لحاظ بافت قبیلهای و عشیرهای استان ، اصطلاح "" توازن منطقه ای" تأیید و حرکت در جهت آن بارها از جانب مسئولان رده بالای استانی (استاندار، نمایندگان مجلس و...) در خصوص مدیریت استان بیان و در جراید و رسانهها به آن پرداخته شده و اینگونه به نظر می رسد که منافاتی با قانون اساسی هم ندارد.
تاریخ استان کهگیلویه و بویراحمد از بدو تشکیل حتی آن زمان که زور، جنگاوری، قتل و کشتار تعیین کنندهی حکمرانی بود تاکنون که (مردمسالاری و حاکمیت دینی) برقرار است هیچگاه سادات امامزاده علی (ع) وضعیت فعلی را به خود ندیده و به یقین، نخواهد دید.
ناگفته پیداست که وصل بودن به ارکان تصمیم گیر (استاندار، معاون سیاسی امنیتی، افراد مؤثر خارج از بدنه دولت و بالاخص نمایندگان استان) در این وادی، اصلی مهم و اساسی است که البته در این میان اگرچه سادات امامزاده علی از این موهبت و افتخار نیز برخوردار و بهرمند هستند. اما اینکه چرا خارج از گود هستند نمیشود گفت یک معما است، چون نخبگان و فرهیختگان در بازیهای سیاسی اسیر کوته فکری و افراد فاقد وجاهت علمی، عملی و برنامه نشده و حتی لیدرهای پر مدعا نیز، مناسفانه در چرخه و حلقه مشاورین جایی ندارند و جزء سیاهی لشکر محسوب و یا یک رای دهندهی عادی تلقی میشوند.
هرگز نمیشود از واقعیت لابیها و رایزنیها در خصوص انتصابات چشم پوشی و یا گذر کرد. وقتی که معاونت سیاسی و امنیتی استاندار در معارفه اخیر از عملکرد مثبت مدیر معزول به شدت دفاع میکند و در حضور رسانهها علناً خود را مخالف این تغییر میداند؛ و یا در آیین تودیع و معارفهای در شهرستان لنده معرفان مدیر منصوب فقط از عملکرد مدیر معزول تمجید نمودند و آرزو کردند که مدیر جدید در عملکرد و خدمت رسانی بسان مدیر معزول عمل نماید، تکلیف خدمتگزاری و ادعای آن بر مردم محرز و مسلم است!
به ضرس قاطع میگویم که هرگز هدف از این نوشتار حمایت صرف از طایفه سادات نیست بلکه بر کثرت جمعیتی این طایفه و وجود متعدد نیروهای تحصیل کرده، متخصص، متعهد و خدمت رسان وفاق و اجماع کلی وجود دارد که چشم پوشی از آنان محروم نمودن مردم از خدمتگزاری و خدمت رسانی آنان است.
راستی در این استان چه خبر است و رفتارهایی این چنین در قالب کدام سرفصل، اصول و شیوههای مدیریتی جای میگیرند؟!
این نیز بگذرد، اما آنچه که بر همگان مبرهن است چنین منشی نه تنها مطلوب نیست بلکه هرگز هیچ کس خواهان آن نیست و نخواهد بود.