قریب
به 34 سال از آن روز می گذرد اما در طی این سالها، هیچ خبر رسمی مبنی بر
شهادت یا زنده بودن این 4 دیپلمات ایرانی وجود نداشته است، فقط گاهی
مسئولان در سخنرانی های خود شواهدی را بازگو کرده اند که نشان از زنده بودن
این عزیزان دارد. سخنرانی های اخیر سردار دهقان وزیر دفاع در خصوص زنده
بودن این 4 دیپلمات ایرانی، دوباره بحث در خصوص این پرونده خاک گرفته را به
جریان انداخت. سردار دهقان در سخنرانی خود خبر داده که سردار احمد
متوسلیان و ۳ دیپلمات ایرانی "زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی" هستند.وزیر
دفاع یک روز پس از این سخنرانی، دوباره روی حرف خود ایستاد و گفت: «ادعای
ما این است که این ها زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال
بر این موضوع وجود دارد. آنها مسئولیت سلامت و امنیت چهار دیپلمات را باید
بر عهده بگیرند و هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ سیاسی دنبال میکنیم تا
بتوانیم اینان را آزاد کنیم. دولت این مسئله را پیگیری خواهد کرد.»
این
اظهار نظر سردار دهقان، واکنش سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان را
به دنبال داشت. وی در سخنرانی خود در مراسم عید «مقاومت و آزادسازی» اعلام
کرد که پیکر برخی از شهدای ما هنوز در دست رژیم صهیونیستی است، علاوه بر آن
لبنان وظیفه قانونی و اخلاقی لبنان دارد که برای پیگیری وضعیت ۴ دیپلمات
ایرانی ربوده شده تلاش کند.
در
لبنان، دولت این کشور مدتها است که یک کمیته حقیقتیاب برای بررسی این
موضوع و رسیدن به اطلاعات، تشکیل داده که تاکنون هیچ نتیجه روشنی از
بررسیهای این کمیته منتشر نشده است. اما در سوی دیگر، سید حسن نصرالله
دبیرکل حزب الله لبنان و بسیاری از شخصیتهای لبنانی، سمیر جعجع و فالانژها
را مسئول ربایش دیپلماتهای ایرانی دانسته و خواستار روشنشدن این موضوع
شدهاند.
پیش از این نیز مقامات متعددی از ایران از جمله شهید غضنفر رکن
آبادی سفیر پیشین ایران در بیروت در مراسم سی و یکمین سالگرد ربایش این
چهار دیپلمات که 13 تیرماه 1392 در محل سندیکای روزنامه نگاران لبنان
برگزار شده بود نیز اعلام کرده بود که، "چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی
زنده و در زندان های رژیم صهیونیستی هستند".
هنوز به یقین نرسیدیم که حاج احمد زنده است...
سردار
قاسم صادقی یکی از همرزمان حاج احمد متوسلیان در این خصوص به کوله بار می
گوید:حاج احمد متوسلیان نقش زیادی در تشکیل لشکر27 محمدرسول الله(ص) داشت و
برای اسرائیل به یک کابوس تبدیل شده بود.در حقیقت او ابهت اسرائیل را در
سال 1361 شکست و این شکست سنگینی برای اسرائیل محسوب می شد که یک ایرانی،
از مرز کشورخودش گذشته و به سوریه آمده است تا لرزه به تن آنها بیندازد.
وی
ادامه می دهد:هدف حاج احمد باز پس گیری ارتفاعات جولان بود که به تسخیر
اسرائیل در آمده بود و در این میان، به همراه 3 دیپلمات ایرانی ربوده شد و
الان قریب به 34 سال از آن رویداد گذتشه است و هر از گاهی مسئولان ما در
سخنرانی های خود شواهدی را مبنی بر زنده بودن حاج احمد و 3 دیپلمات دیگر
مطرح می کنند اما مادر شهید اعتقاد دارد که حاج احمد از نظر جسمی دیگر وجود
خارجی ندارد و شهید شده است و در این میان، اسرائیلی ها هم صادقانه خبری
مبنی بر زنده بودن یا شهادت این عزیزان ارائه نمی دهند و تا زمانی که تکلیف
این پرونده مشخص نشده است، ما همچنان در حدس و گمان به سر می بریم.
به
گفته سردار صادقی،یکی از همرزمان شهید حاج احمد متوسلیان گمانه زنی های
زیادی تا به امروز در خصوص زنده بودن و یا شهادت این 4 دیپلمات ایرانی زده
شده است اما هنوز به یقین نرسیده است و نیاز است که مسئولان در کنار
سخنرانی های خود و حدس و گمان در خصوص زنده بودن این 4 دیپلمات، به خانواده
شان هم رسیدگی کنند چرا که مادر حاج احمدمتوسلیان مدت 10 روزی می شود که
در بیمارستان آریا تهران بستری است و می طلبد که با عیادت از این مادر
عزیز، نگذاریم که خانواده شان در پیچ و خم زندگی به دست فراموشی سپرده
شوند.
مادری که دخترش او را اینگونه توصیف می کند:«مادرم آدم تو دار و آرامی است، بی قراریهایش را نشان نمیدهد. ظرفیتش از اول زیاد بوده. پنهان گریه میکرد و پنهان با او حرف میزد. حتما درد دلش حرف هایی با فرزند دارد و دعایی را دائما زیر لب تکرار میکند اما از این خلوتهایش چیزی برای ما نمیگوید.»
حاج احمد نمونه بارزی از یک مبارز مسلمان ایرانی
حاج
احمد متوسلیان الگویی از یک مبارز ایرانی در جهان شناخته شده است، فردی که
عملیات های مهمی در دوران دفاع مقدس انجام داده و در تشکیل لشکر27 محمد
رسول الله(ص) زحمات بی دریغی را متحمل شدند و دل خانواده، ایرانی ها و
همرزمانش همچنان برایش می تپد.
وی سال 1332 ه.ش در خانوادهاي مومن و
مذهبي در يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي
خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در
بازار به شغل شيريني فروشي اشتغال داشت، كمك ميكرد.
پس از پايان
دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351
موفق به اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره
تخصصي تانك را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد.
او در
دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحث ها، مخالفت خود را با رژيم
ستمشاهي بيان ميكرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي
استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گرديد و به فعاليت هاي
سياسي- تبليغي خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال
1354 توسط اكيپي از كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و
مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلكالافلاك خرمآباد در سلولي انفرادي
گذراند.
با پيروزي معجزه آساي انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته
انقلاب اسلامي محل خويش را عهده دار شد. پس از شكل گيري سپاه پاسداران
انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با حداقل
امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت.
مبارزه با ضدانقلاب در كردستان
پس
از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش
داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع
خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود
ضدانقلابيون كه در راس آنها دمكرات ها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس
از تثبيت مواضع نيروهاي انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت..
پس
از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلي)
براي فتح سنندج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از سمت راست شهر،
حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون محمد
بروجردي و اصغر وصالي، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيهطلبان را شكست.
شركت در دفاع مقدس
حاج
احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموريت يافت تا رزم بيامان
خود را در جبهههاي جنوب ادامه دهد. او از طرف سردار فرماندهي كل سپاه
مامور شد با بكارگيري برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ محمدرسولالله(ص) –
كه بعدها به لشكر تبديل شد – را تشكيل دهد و فرماندهي تيپ مذكور را نيز خود
به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهي حاج احمد و ساير سرداران نامي
كردستان در معيت شهيد بروجردي راهي جبهههاي جنوب شدند تا تدابير نوين
دفاعي كشور، نظام فرهنگي يگان هاي رزمي منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را
سامان بخشيده و آزادسازي مناطق اشغالي خوزستان را سرعت بخشند.
در شب دهم ارديبهشت ماه سال 1361 عمليات بيتالمقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهي حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز – خرمشهر بود كه با عبور نيروها از ورود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهتدهي شده بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بيوقفه يگان هاي توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نيروهاي دشمن را در اين محورها زمينگير كنند و كليه پاتك هاي آنها را دفع نمايند.
حضور در لبنان و جاویدالاثر شدن حاج احمد متوسلیان
هنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقهاش احساس ميكرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستي به خاك لبنان را شنيد.
او
در اواخر خرداد سال 1361 طي ماموريتي به همراه يك هيات عاليرتبه
ديپلماتيك از مسئولين سياسي – نظامي كشورمان راهي سوريه شد تا راه هاي
مساعدت به مردم مظلوم و بيدفاع لبنان را بررسي نمايد که به صورت
ناجوانمردانه توسط رژیم صهیونیستی ربوده شد و با گذشت 34 سال از آن روز،
همچنان یقین و قاطعیتی در خصوص زنده بودن و یا شهادت او و 3 دیپلمات ایرانی
وجود ندارد.
حاج احمد! دل دوکوهه برایت تنگ است. دل بسیجی ها. بی تو
چرا دروغ؟ سخت می گذرد به ما! این همه سخنران، هیچ کدامش تو نیستی. این همه
جبهه، در هیچ کدامش تو نیستی. این همه جنگ، جناب فرمانده! نیستی، نیستی،
نیستی!