تابناک کهگیلویه وبویراحمد ؛ هر کوهی نامی دارد و تمام نام ها دارای معنا هستند. نام کوه ها خود به خود به وجود نیامده است، بلکه آن ها را به دلایل گوناگونی نامگذاری کرده اند. در گذر زمان، بسیاری از این دلایل فراموش شده، ولی نام کوه ها همچنان باقی مانده است. دلیل نامگذاری یا وجه تسمیه، جنبه های مختلف یک نام را از دیدگاه های گوناگون بررسی می کند. در مورد نام کوه ها، این دیدگاه ها می تواند اسطوره ای، مذهبی، تاریخی، جغرافیایی، فولکلوریک و یا موارد دیگر باشد.
وجه تسمیه کوه ها، قسمتی از فرهنگ کوهنوردی، جغرافیایی، تاریخی، ادبی و فولکلوریک ما را روشن می کند. باید گفت که به هیچ وجه نمی توان نظریه ای را به طور کامل مردود شمرد، حتی در مواردی که وجه تسمیه یک کوه به صورت عامیانه بیان شود. گاهی اوقات ممکن است وجه تسمیه عامیانه ما را به سوی وجه تسمیه واقعی هدایت کند.
استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان های کشور است که همه مناطق آن کوهستانی و شهرها و روستاهایش در کوهپایه ها و دشت های محصور در این کوه ها واقع شده است. در خصوص نامگذاری کوه های این استان همان دلایل اعلام شده برای دیگر کوه های مناطق مختلف کشور مطرح است.
قله بیژن (دنا)
افسانه ای از شاهنامه فردوسی، " کیخسرو" پادشاه ایرانی، از راز آسمانی آگاه می یابد که عروج او نزدیک است. پس مرد کشاورزی به نام لهراسب را به جانشینی خود برمی گزیند،" بیژن " یکی از سرداران کیخسرو به همراه سی مرد سخت و دلیر این جانشینی را نمی پذیرند و در پی کیخسرو به سوی قله های سر به آسمان کشیده دنا می روند، گروه سواران هنگامی که برف و بوران در میگیرد، راه گم میکنند و تصمیم به بازگشت گرفتند، جز بیژن! پس از سردار بزرگ بیژن (در محل گردنه بیژن) جدا میشوند و به محل فعلی سی سخت رسیدند، در آنجا در اثر سرمای زیاد، از این سی مرد تندیسهای یخی بر جای می ماند و اینچنین نام سی سخت شکل می گیرد،پس آنگاه به علت ندانستن محل دقیق مرگ سردار مهربان و بزرگ ایران "بیژن" سه قله دنا در نزدیکی محل گم شدن اوست با نامهای بیژن1 (ماش) بیژن 2 (برج آسمانی) و بیژن3 (قاش مستان، بلندترین قله دنا با ارتفاع 4450) نام میگیرد.
کتاب راه های صعود به قلل دنا / تالیف غلامرضا
کهگیلویه
در خصوص نام کهگیلویه آمده است :در جنوب غربي دنا واقع است. چون درخت زالزالك يا گيلك در اين كوهستان بيش از ديگر نقاط فارس است پس از افزودن يه به اين نام مرسوم شده است. اعتقاد ديگر بر اين است كه شخصي به نام گيلويه اهل الوار بر اين كوهستان فرمانروا شده است.
زاگرس کجاست
بنا به نظر آقاي دكتر پرويز اذكائي نام زاگرس برگرفته شده از نام يكي از قبايل ماد به نام زاگارثی/ساگارتی (Zagarthians/Sagarthians) بوده كه با تغيير ساگارت= زاگارت= زاگرت به زاگرس تبديل شده است.(كوههاي همدان، ص14)
واژه زاكرو به معني پشته بلند سربركشيده است و همين واژه در نزد يونانيان زاگرس شده است.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، حمید ایزدپناه در مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان درباره زاگرس نوشته است:
واژه زاگرس یا زاگروس بیش از نیم سده است که از راه ترجمه آثار نویسندگان اروپایی به نوشتههای فارسی راه یافته و سپس بر روی بخشی از نقشه ایران نقش بسته است.
متاسفانه در این نامگذاری نزدیک به ۲۰۰ رشته و قلهکوه و شهر و روستای نهفته که هر یک نام و تاریخی دارند و قصه و سرگذشتی، که شایسته است محققان و مترجمان به آن توجه کنند، در نظر گرفته نشده است.
این واژه در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی و مسالک و ممالک که در عصر اسلام نوشته شدهاند، نیامده است.
در منابع ایران پیش از اسلام هم مدرک معتبری در این زمینه در دست نیست. تا آنجا که بررسی کردهام، ظاهر این واژه را در اواخر دوره قاجار، دانشمندان و نویسندگان ایرانی که با زبانهای اروپایی آشنایی یافته بودند، در آثار و ترجمههای خود به زبان فارسی به همان شکل و حال نقل کردند.
شاید نخستین بار شادروان مشیرالدوله حسن پیرنیا بود که آن را در حاشیه صفحه دو کتاب تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان آورد و نوشت «اروپاییها چنین نامند».
پیشینه پیدایش این واژه زاگرس کجاست
الف) در منابع فرنگی کوهستان زاگرس کجاست
۱- در یک واژهنامه یونانی به آلمانی که در سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ چاپ شده است، زیر واژه «Zâgros یا Zâgrion» آمده است:
«نام کوهی در ماد». این نام در نوشتههای استرابون و پولیبیوس نیز آمده است.
بر پایه این آگاهیها، در سال ۳۳۰ پ.م. و زمان حمله اسکندر، کوهی به این نام وجود داشته است (D.K. Jacobitz …).
۲- در قاموس جغرافیایی به زبان فرانسوی زیر واژه و عنوان زاگروس یا زاگرس آمده است:
«رشته کوهی در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آشور جدا میکند». کتاب آنگاه منابع خود را به نامهای Pinius و Strabo و Polybios و Ptolemeus معرفی میکند (Lecique géographique…).
گرچه «س» یا S آخر واژه به آن و تلفظش رنگ یونانی داده است، اما واژه مادی است و نام کوه، دژ، قبیله و قوم، منطقه یا بخشی از غرب ایران امروزی و سرزمین قوم ماد بوده که ضبط دیگری به صورت Zikirtu داشته است.
۳- باستانشناسان نامدار فرانسوی، شادروان گیرشمن، زاگرس را نام قبیله دانسته و مینویسد:
«… حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبایل مهم ایرانی بهنام Zikirtu یا به قول یونانیها «ساگارنی» به سوی نواحی شرقیتر رفته و مستقر شدند…» (ایران در آغاز…، گیرشمن، ترجمه دکتر معین، ص ۸۹).
۴- هرودت نیز از این قبیله بهعنوان قبیله صحراگرد یاد کرده و مینویسد:
«… و نیز قبیله دیگر که صحرا گردند، از این قرارند: دائنها، ماردها، دروپیکها و ساگارتیها…» (هرودت، ترجمه دکتر هدایتی، ۱/۲۱۱).
۵- دیاکونف در تاریخ تاریخ ماد در شرح حملات آشوریها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبههای خوانده شده مینویسد:
«… به طوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکرکشی ظاهرا دژ مادی زاگروتی بود…» (دیاکونف، تاریخ ماد، ص ۲۴۸).
ب) در منابع فارسی زاگرس کجاست
در لغتنامه دهخدا و یا دایرهالمعارف فارسی مصاحب توضیحات و نکاتی اساسی و مهم، مانند آنچه گذشت، نیامده است.
ولی شادروان علامه قزوینی، در یادداشتهای خود زیر واژه زاگرس آورده است:
«نام یونانی سلسله جبال غربی ایران و مخصوصا بختیاری در غرب ایران است و به چند مأخذ استناد کرده است (یادداشتها …، ۵/۴۸)، که اشاره شده واژه یونانی نیست.
به هر صورت ظاهرا این منطقه گسترده کوهستانی، «زاگرس» از دوره اشکانیان «پهله» نام داشت و در زمان ساسانیان، تا دو سه قرن اول اسلامی نیز به این نام شناخته و مشهور بود.
چنان که این حوقل در صورهالارض و این فقیه همدانی در مختصرالبلدان و این ندیم در الفهرست از آن بهنام پهله یاد کردهاند و حدود و مشخصات جغرافیایی گفته شده توسط آنها، تقریبا همان محدوده کوهستان زاگرس کهن است.
این نام یعنی پهله، اندک اندک و به مرور زمان از سوی تازیان «جبال» یا جبل و در فارسی گاه کوهستان نام یافت.
لرستان نامی تاریخی برای سکونتگاه قوم لر بوده است، نخستین مردمی که بر مناطقی از لرستان حاکمیت داشتهاند، عیلامیان بودهاند، اما اطلاع درستی از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ آنها در دست نیست و این در حالی است که توانسته بودند پیش از ورود اقوام آریایی به ایران در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد در بخشهایی از غرب ایران کنونی دولتی بنا کنند.
از شهرهای مهم حکومت عیلامیها در سرزمین لرستان، شوش و اهواز بوده است.
پس از عیلامیان، کاسیها در نواحی کنونی سکونتگاه مردم لر ساکن شدند.
کاسیان قبل از مادها و پارسیان از ارتفاعات قفقاز و آذربایجان به جنوب غربی ایران وارد شدند، ولی در ابتدای سکونت در فلات ایران، در نواحی اطراف دریای مازندران ساکن شدند و نام خود را به این دریا داده و آن را دریای کاسپی نامیدند.
این قوم همزمان با عیلامیان بر بخشهایی از لُرستان تسلط داشته و مهمترین قبایل کوهستان زاگرس محسوب میشدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت، سخن میگفتند.
از زمان حکومت هخامنشیان تا ساسانیان، منطقه لرستان که سکونتگاه اصلی مردم لر به شمار میآید، به نام «پهله» یا پَهلَو، نامگذاری شده است. سرزمین وسیعی که بیشتر شهرها و نواحی کوهستان زاگرس فعلی را بر داشته است.
در روز هخامنشیان، لرستان کنونی، به اتفاق ایلام و خوزستان ایالت سوم این امپراطوری عظیم بودند.
در زمان اشکانیان، این سرزمین یکی از ساتراپهای (ایالت) این سلسله بوده است و سرانجام در زمان ساسانیان این منطقه به نام «پهله» نامگذاری شده است.
استان کهگیلویه و بویراحمد به مرکزیت یاسوج و با مساحتی بالغ بر ۱۶۲۶۴ کیلومتر مربع، از شمال به استان چهار محال و بختیاری و اصفهان، از شرق به استان فارس، از غرب به استان خوزستان و از جنوب به استان بوشهر محدود میشود.
وجود دو گونه آب و هوا، این استان را به دو ناحیه سردسیری و گرمسیری تقسیم کرده است.
۸ شهرستان بهنام بویراحمد، دنا، باشت، گچساران، چرام، کهگیلویه، لنده و بهمئی، و ۱۰ شهر به نامهای بویراحمد، طیبی، دشمنزیاری، بهمئی، بابویی و چرام دارد.
بویراحمد، بزرگترین ایل این استان و به سه بخش مجزا تقسیم میشود:
بویراحمد علیا، بویراحمد سفلی و بویراحمد گرمسیر، جمعیت استان، بر اساس آخرین سرشماری نفوس، ۶۵۸۶۲۹ نفر است.