دردمندانه های یک خبرنگار
اما نشد بشود! زیرا اینجا نمک ها گندیده اند و هرکه نمیرد کتکش می زنند! می گویند خبرنگاران چشمان بیدار و گوش های شنوای جامعه هستند، اما کو چشم بیدار و کو گوش شنوا در این جامعه روبه زوال؟ 
کد خبر: ۷۷۰۲۳۷
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۱ 09 August 2019

تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، پدرام ایلانی ، روز خبرنگار که می شود، چیزی از بیرون وادارم میکند که بنویسم. چیزی شبیه بغض های وامانده در گلو، چیزی از جنس ناله و گلایه، شاید گلایه از جامعه ای که انحطاط  و زوال و ابتذال سرانجامش شده و مایی که ادعای خبرنگار و روزنامه نگار بودنمان می شود در این هبوط بی تقصیر نیستیم. چیزی از بیرون مجبورم میکند به نوشتن، به اعتراف!
اما به جرم ناکرده چگونه باید اعتراف کرد؟ 
مادامی که می نوشتم تمام تلاشم بر آن بود تا گرهی از مشکلی بگشایم، تمام سعیم را کردم در نوشته هایم حق ناحق و ناحق حق نشود، به آب و آتش و جنگل زدم تا محیط زیست حفظ شود، به بیغوله ها و خرابه ها رفتم تا آسیب های اجتماعی ناشی از عدم توجه مسئولان و نتایج حاصل از آن را به تحریر درآورم شاید دردی دوا شود، شاید یک نفر از اعتیاد و بی خانمانی و سرانجامی رهایی یابد، پای سخنان راست و دروغ سیاستمداران نشستم تا اگر خطا کردند مستنداتی که از خودشان به دست آورده ام را به صورتشان بکوبم و احقاق حق کنم.
اما نشد بشود! زیرا اینجا نمک ها گندیده اند و هرکه نمیرد کتکش می زنند! می گویند خبرنگاران چشمان بیدار و گوش های شنوای جامعه هستند، اما کو چشم بیدار و کو گوش شنوا در این جامعه روبه زوال؟ 
آری، این روزها که مزین به روز خبرنگارش خوانده اند، خبرنگاران و روزنامه نگاران حقیقی حالشان عجیب گرفته است! زیرا این روزها کاسبان محترم، بازاریابان، بیکاران، دلالان و حتی دلاکان نیز دکانی بازکرده اند و نامش را رسانه نهاده اند و کسوت خبرنگاری برای خود دست و پا کرده اند. معدود خبرنگاران واقعی این روزها شاید از اینکه بگویند خبرنگارند نیز خجل باشند. دلالان خبر و معرکه گیران این روزها بازارشان حسابی داغ است، به لطف اینها ذائقه و سلیقه مخاطب این روزها آنچنان سخیف شده است که دیگر مخاطب نه به دنبال تحلیل است و نه تبیین، مخاطب حتی حوصله خواندن یک گزارش کوتاه هزار کلمه ای را هم ندارد، مخاطب را تشنه کرده اند به اراجیف، به حریم های خصوصی دیگران، به شوهای انتخاباتی، تشنج و ابتذال! 
حال خبرنگاران و روزنامه نگاران حقیقی هرچه هم تلاش کنند راه به جایی بردن این جامعه مشکل اتفاق اوفتد. در این سالها گاه و بی گاه، حوالی انتخابات، حوالی روز خبرنگار بخواهیم و نخواهیم تعداد خبرنگاران بیشتر می شود، اما این کمیت نه تنها بر کیفیت اصلاح جامعه تاثیر مثبت نداشته بلکه تاثیرات مخربی هم به جای نهاده است و آن سخیف شدن سلیقه و ذائقه مخاطب است، عدم مطالبه گری در خصوص واقعی ترین نیازها و توجه بیش از حد به کوچکترین !
زد و بند های میان دلالان خبر و مدیران و نمایندگان و مسئولان آن چنان بالا گرفته که دلمان تنها و تنها سکوت خبری می خواهد! 
آری، خبرنگاران و روزنامه نگاران حقیقی، آنها که رنج ها کشیده اند تا به حیات حرفه ای خویش ادامه دهند، این روزها ناگزیر حال خوشی ندارند، امنیت شغلی، جانی، مالی و حرفه ای ندارند! هزاران چشم خیره به انتظار خطایشان نشسته تا بر فرقشان کوبند اما دریغ از یک حامی!
آری، این روزها حالمان خوش نیست و تبریک های پر ارادت مدیران و مسئولان و نمایندگان رنج هایمان را التیام نمی بخشد.
گلایه ها کم نیست اما یقین حوصله مخاطبینی که عادت به تک پاراگراف خوانی کرده اند پاسخگوی طولانی تر کردن این نگاره نیست. فرصت توضیح بیشتر در این باره نیست،عشق غزل می طلبد چاره نیست....
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۹
درود پدرام
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار