هرچند تا ۲ اسفند زمان زیادی باقیمانده ولی برای شناخت مردم از افرادی که می‌خواهند به عنوان نماینده آنها عهده‌دار قانونگذاری و پیگیری امور آنها باشند فرصت کافی وجود ندارد و بیشتر شناخت‌ها سطحی است.
کد خبر: ۷۹۳۰۲۶
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۴ 31 October 2019

 جعفر قادری دانشیار اقتصاد دانشگاه شیراز و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی یادداشتی با عنوان «ملاک‌های انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی» نوشت:با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال ۹۸، به روز برگزاری یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم. هرچند تا ۲ اسفند زمان زیادی باقیمانده است ولی برای شناخت مردم از افرادی که می‌خواهند به عنوان نماینده آنها برای ۴ سال به وکالت از آنها عهده‌دار قانونگذاری و پیگیری امور آنها باشند فرصت کافی وجود ندارد.

اگر چه بیشتر چهره‌های مطرح شده برای مردم شناخته شده هستند ولی شناختها نوعاٌ سطحی است و کمتر کسی تا به حال با نگاه یک رأی‌دهنده درصدد شناخت افراد برآمده است. هرچند برای شناخت افراد از کاندیداها راههای زیادی وجود دارد و معمولاً هم از طریق دوستان، بستگان، افراد مورد وثوق، معرفی جناحها و جریانات سیاسی و تفحص خود فرد، این شناخت حاصل میشود ولی اگر برای شناخت، معیارها و شاخصهای درستی وجود نداشته باشد، شناخت از افراد ناقص و اعتمادها بعضاً به بی‌اعتمادی و روی‌آوردنها به روی‌گردانی و اقبالها به بداقبالی تبدیل خواهد شد.

وکالت مسئولیتی نیست که به راحتی از ناحیه موکل قابل عزل باشد و بالاتر از نماینده مسئولی وجود ندارد که بتواند از وکیل سلب وکالت کند. وکیل به محض انتخاب شدن برای مدت ۴ سال نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی است و شخصیت او در این ۴ سال و حتی بعد از آن معرف شخصیت مردم انتخاب کننده وی خواهد بود. اگر فردی بدرستی انتخاب شده باشد برای مردم حوزه انتخابیه مایه افتخار و سربلندی و اگر بناحق رأی آورده باشد مایه شرمساری مردم حوزه انتخابیه خود خواهد بود. اگر برای شناخت مردم یک حوزه انتخابیه ملاکهای زیادی وجود داشته باشد و بخواهیم میزان منطقی بودن، تعهد به آرمانها، توجه به فضیلتها و کمالات آن شهر و حوزه انتخابیه را بشناسیم، یکی از این معیارها شناخت مردم از طریق نمایندگان آنها است. اگر بپذیریم که نماینده هر شهر معرف شخصیت مردم آن شهر است، برای شهرهای دارای رفتار منطقی، موکلین آنها معرف بهتری از شخصیت آنها خواهند بود.

برای کشوری که در طول بیش از ۴۰ سال گذشته به طور متوسط هرسال یک انتخابات را تجربه کرده است، انتظار بهبود در فرآیند انتخابها و انتخاب نمایندگان باسوادتر، موجه‌تر و قابل قبول‌تر انتظاری دور از ذهن نیست و انتظار می‌رود که مردم در هر دور از انتخابات با تجربه اندوزی از انتخابهای گذشته اشکالات و ایرادات واقع در انتخابهای قبلی را جبران کنند. اگر بطور متوسط مردم از هر انتخاب گذشته یک نکته آموخته باشند، شمار نکات آموخته شده برای اطمینان نسبت به داشتن یک انتخاب سالم و مؤثر کفایت می‌کند.

اگر چه تحلیل‌های قبل و بعد از هر انتخابات در مورد مکانیزم‌های انتخاب و یا درستی و یا نادرستی در انتخاب، ما را برخوردار از گنجینه‌ای از یافته‌ها و تجربیات کرده ولی زمانی این تجربیات می‌تواند مفید واقع شود که روند انتخابهای ما را بهتر کند. اگر بنا باشد که در هر انتخاب مجدداً اشکالات و ایرادات قبلی وجود داشته باشد قطعاٌ از تجربیات گذشته استفاده نشده است.

آنچه در انتخابهای گذشته مورد غفلت قرار گرفته ارائه شاخصها و آگاهی دادن مردم برای شناخت کاندیداهای اصلح و شایسته بوده و بیشتر اهتمامها برای قانع کردن مردم جهت رأی دادن به کاندیداهای مورد قبول احزاب بوده بدون اینکه به شایستگی و اصلح بودن کاندیداها وقعی نهاده شود. طبیعی است در فضایی که برای کاندیدا شدن از ملاک و معیار خبری نیست هرکسی به خودش اجازه می‌دهد تا وارد عرصه انتخابات شده و برای رأی آوردن خود از هر شیوه و یا روشی اعم از مشروع و یا نامشروع استفاده نماید.

حاکمیت ملاکها و معیارهای انتخاب در جامعه منجر به نوعی غربالگری در بین افراد می‌شود و فضا برای رقابت سالم بین افراد صالح و شایسته فراهم خواهد شد. در یک جو و فضای دور از ملاک و معیار، چهره‌های شایسته و اصلح خود را در معرض انتخاب قرار نمی‌دهند. در این فضا تخریبها جایگزین تعریفها، جنگ و دشمنی جایگزین رقابت و کینه و کدورت جایگزین رفاقت خواهد شد. در این فضای ناسالم فقط افرادی وارد می‌شوند که حاضر باشند برای موفقیت خود از هر شیوه و روشی اعم از مشروع و یا غیرمشروع استفاده کنند. اگر فضا ناسالم باشد افراد صالح و شایسته خود را باخته و شکست خورده خواهند دید و دلیلی برای ورود نخواهند داشت.

اگر انتخاب افراد بر مبنای شاخص و معیار از جوامع سنتی و روستایی و دارای بافتهای قومی و قبیله‌ای انتظاری دور از ذهن باشد، برای استانها، شهرها و نقاطی که داعیه‌دار پیش‌قراولی اصحاب فرهنگ و معرفت را دارند، انتظاری بحق و نزدیک به ذهن است. انتظار می‌رود استانهایی که در طرح ایده‌های جدید سرآمد استانهای دیگر بوده اند در بحث تدوین شاخصها و معیارهای یک انتخاب نیز سرآمد سایر استانها باشند و بتوانند با ارائه الگویی موفق به رسالت فرهنگی خود به نحو احسن عمل کنند. جایگاه کلانشهرها چه از نظر سهم جمعیتی و چه از نظر تأثیرگذاری بر تحولات ملی و استانی، نقش مردم این شهرها را به نقشی برجسته و پررنگ تبدیل می‌کند.

جناحها و جریانهای سیاسی قبل از اینکه برای انتخاب کاندیدای خود بکوشند، باید به مردم در انتخاب خود شاخص بدهند. در صورتیکه جناحها در تدوین شاخصهای یک انتخاب خوب کمک نمایند و خود نیز براساس همین شاخصها کاندیدا معرفی نمایند بیشتر مورد استقبال مردم قرار خواهند گرفت. احزابی که سعی در تعمیق انتخاب مردم دارند و راه موفقیت خود را در این تعمیق می‌بینند در جلب اعتماد مردم نه در یک دوره بلکه در دوره‌های مختلف موفق خواهند بود. احزابی که راه موفقیت خود را در بی‌ملاکی و فقدان معیار می‌بینند از پشتوانه‌ افراد دارای فکری و تخصص برخوردار نبوده و با اتکاء به حمایت عوام نیز نمی‌توانند رسالت و مسئولیت عهده‌دار شده را به سرمنزل مقصود برسانند.

اگر انتخاب مردم مبتنی بر شاخص و متکی بر معیارهای تعریف شده و پذیرفته شده باشد، روی‌گردانی و سلب اعتماد از انتخاب‌شدگان بندرت اتفاق می‌افتد. نمایندگانی که نتوانند در دوران نمایندگی خود همچنان پشتوانه مردمی را حفظ کرده و حتی اقبال عمومی نسبت به خود را افزایش دهند در پیگیری شعارهای مطرح کرده چندان توفیقی نخواهند داشت. انتخابهای عاری از پشتوانه ملاک و معیار، عملاً روند تغییرات نمایندگان را سرعت بخشیده و مجالس جدید از پشتوانه تجربیات مجالس قبلی محروم می‌شود.

در ادامه سعی خواهد شد تا ملاکها و معیارهای یک انتخاب درست و کارآمد در انتخابات مجلس شورای اسلامی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. قطعاً کمک و مساعدت اصحاب فکر و اندیشه و مطبوعات به تعمیق این مبحث کمک نموده و بستر مناسبی برای تصمیم مردم فراهم خواهد کرد.

۱- تعهد و دینداری:

از ویژگی های متمایز ما با سایر جوامع دمکراتیک، تعهد و دینداری مردم ماست. در جامعه ای که مردم آن برای اعتقادات خود در جریان سال های انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن، صدها هزار شهید، جانباز و آزاده تقدیم کرده و برای پای بندی به آرمان ها و ارزش های الهی و انسانی خود از بسیاری فرصت های مادی چشم پوشیده است نمی توان تعهد و دینداری را از مجموعه صفات یک نماینده حذف کرد.

نماینده ای که خود را متعهده به اعتقادات اسلامی و انسانی بداند و همیشه خود را مدیون ایثارگری ایثارگران تلقی نماید، در قیام و قعودهای خود، در موضعگیری ها و جهت گیری های خود هیچ وقت صاحبان اصلی انقلاب را فراموش نکرده و در پیچ و خم های حوادث و جریانات پیش آمده در طول دوران نمایندگی مسیر اصلی نظام و انقلاب را گم نخواهد کرد.

مردم انتظار دارند که نماینده آن ها در صحنه های مختلف انقلاب با مردم همراه بوده و فقط از دور دستی بر آتش نداشته باشد. کسانی که در کوران حوادث در کنار مردم قرار نگرفته و در غم های مردم شریک نشده اند در آینده نیز راه خود را از مردم جدا خواهند کرد. از کسی که مقید و متعهد به نظام و انقلاب نبوده نمی توان انتظار داشت که در آینده چنین تعهدی را در خود ایجاد کند. فردی که از فرصت های مختلف برای آزموده شدن خودش استفاده نکرده نمی توان انتظار داشت که در آینده به راحتی از آزمون های سخت عبور کند.

جایگاه نمایندگی، جایگاه پیشنهادهای وسوسه انگیز است. اگر کسی در موقعیت های قبلی دچار لغزش نشده و به رغم فراهم بودن فرصت های سوء استفاده به خود اجازه سوء استفاده را نداده است، در وهله اول پیشنهادهای وسوسه انگیز کمتری برای سوء استفاده به او خواهد شد و در وهله بعدی به راحتی گرفتار این وسوسه های شیطانی نخواهد شد. کسی که در همه حرکات و سکنات و همه جایگاه ها خدا را ناظر و شاهد بر اعمال خود ببیند به مردم و آرمان های آن ها پشت نخواهد کرد.

افرادی می توانند از دام های پهن شده برای نمایندگان جان سالم بدر ببرند که دیانت و اعتقادشان ظاهر سازی نباشد و ریشه در عمق وجودشان داشته باشد. ایمان های سطحی و بدون پشتوانه که صرفاً‌ ناشی از جو گرفتگی و برای همراه شدن با مردم باشد و در جان و دل افراد ریشه نداشته باشد به راحتی رنگ می بازد و سر از کفر و نفاق در خواهد آورد. در دنیای توأم با نیرنگ و ظاهر سازی به سختی می توان افراد معتقد را از افراد غیر معتقد تمیز داد. اگرچه ادعاها زیاد است ولی هر ادعایی را نباید باور کرد. گذشته افراد شاهد خوبی برای صحت و سقم ادعاهای فرد است.

اگر نامزدی همه شرایط و ویژگیهای دیگر را داشته باشد ولی متعبد و دیندار نباشد و خداوند را ناظر بر عملکرد و تعهدات خود به مردم نبیند، بجای حل مشکلات مردم از ظرفیت نمایندگی برای حل مشکلات خود استفاده میکند. کم نبوده اند افراد فاقد بنیه مذهبی که از مجلس نردبانی برای ترقی خود و نادیده گرفتن مطالبات مردمی استفاده کرده اند. افرادی که با شهرت نمایندگی در دوران نمایندگی و یا بعد از آن سخنگویی ضد انقلاب شده و به مثابه تریبونی برای اتهام زنی به نظام و انقلاب عمل کرده اند. خطر اینگونه افراد از سایر افراد فاقد بقیه ویژگیها بمراتب بدتر است. فرد دیندار اگر کاری برای مردم و موکلین انجام ندهد نمک بر زخم آنها نمی پاشد.

درست است که هیچ کس از انحراف و اشتباه مصون نیست ولی اگر اشتباه و انحراف تکرار شد، باید در صداقت و سلامت فرد شک کرد، چرا که بزرگان دین ما گفته اند که مؤمن برای دوبار از یک سوراخ گزیده نخواهد شد.

گرچه برای بسیاری از جاها باید فرض بر دینداری و تعهد فرد گذاشت ولی در بسیاری از جاها نیز نمی توان بسادگی از کنار موضوع گذشت. در جایی که اختیار خود را به دست افرادی می دهیم که به راحتی نمی توانیم این اختیار را از آنها سلب کنیم، آموزه های دینی و انگاره های منطقی حکم می کنند که با وسواس بیشتری وارد شویم.

انتخاب افراد غیر متعهد و غیر مقید به آموزه های دینی باعث می شود تا مجلس صحنه درگیری بین شورای نگهبان قانون اساسی و نمایندگان باشد. اگر بزرگان دینی از ناحیه نمایندگان احساس دینداری و تعهد نداشته باشند بر علیه مجلس موضع گرفته و این مخالفت ها فرصت های کاری را از مردم و مجلس خواهد گرفت. اگر بپذیریم که در سایه تفاهم و ایجاد جو اعتماد می توان کارها را پیش برد، باید نمایندگانی را انتخاب کنیم که در آینده در حوزه های دینی تشنج آفرین و تنش زا نباشد و محافل دینی و مذهبی را به موضعگیری و مخالفت وادار ننمایند.

اشتراک بسیاری از حوزه ها مثل حوزه های حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بین دانشگاه و حوزه ایجاب می کند تا همکاری وسیع و گسترده ای بین این دو کانون علمی و پژوهشی ایجاد شود. انتخاب افرادی که می توانند در تقویت این همکاری نقش داشته باشند و با زبان مشترک این دو کانون آشنایی دارند کشور را در تصویب طرح ها و لوایح مورد قبول محافل حوزوی و دانشگاهی بیشتر کمک می کند.

موقعیت کشور ما به گونه ای است که ادعای الگوسازی و الگو شدن دارند و صرفاً‌ نمی تواند از تئوری ها و یافته های غربی به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی و اجتماعی استفاده کند. تسلط نمایندگان به هر دو زمینه دانشگاهی و حوزوی کمک می کند تا هم از تجربیات دیگران و هم از آموزه های دینی و الهی خودمان استفاده کنیم. واقعیت این است که هر چند در علوم تجربی موفقیت های زیادی کسب کرده ایم ولی در علوم تجربی اجتماعی مثل اقتصاد چندان توفیقی نداشته و نیازمند طراحی مدل ها و الگوهای بومی مبتنی بر آموزه های اسلامی هستیم.

در طراحی مدل ها و الگوهای بومی تنها آگاهی و شناخت قانون گذار از تجربیات دیگران و یا آموزه های دینی کفایت نخواهد کرد. تعهد و اعتقاد قانونگذار به آموزه های دینی شرط کافی برای درستی مدل های طراحی شده و مصوب خواهد بود. کسی که مقهور پیشرفت کشورهای غربی است و مدل های رشد و توسعه خود را در کپی مدل های رشد و توسعه غربی جستجو می کند و به توانایی اسلام در پاسخگویی به نیازهای رو به رشد جامعه اعتقاد ندارد نمی تواند در طراحی مدل های بومی متکی به اسلام همراه و همگام باشد.

۲- تخصص

اگرچه مباحث و موضوعات مطرح شده در مجلس شورای اسلامی از تنوع و تعدد زیادی برخوردار است و هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که در همه زمینه‌ها تخصص دارد ولی برخورداری از حداقل یک تخصص از نیازهای اولیه یک نماینده است. اگر نماینده تخصص نداشته باشد اهمیت تخصص را درک نکرده و ساز کار لازم برای استفاده از متخصصین را نیز دنبال نمی کند.

فرد در جایگاه نمایندگی باید از تخصص کافی برخوردار باشد تا بخوبی بتواند از طرح و یا لایحه مورد حمایت خود دفاع کند. کسی که در یک جایگاه تخصصی قرار ندارد و با یافته‌های تخصصی بیگانه است و امکان استفاده از آنها را ندارد و یا خودش نقش مرجع در یک رشته علمی را ندارد نمی‌تواند دیگران را با خود همراه و رأی و نظر آنها را به سوی خود جلب کند.

دفاع از طرحها و لوایح مطروحه در مجلس شورای اسلامی مستلزم آگاهی دقیق و مبنایی در برخی از حوزه‌های تخصصی و یا شناخت و آشنایی با مبناهای نظری و تئوری مشترک مورد استفاده در بسیاری از علوم است. کسی که با تحقیق و فعالیتهای پژوهشی آشنایی ندارد، اهمیتی برای یافته‌های پژوهشی محققین قائل نیست و این بی‌توجهی مجلس را گرفتار سطحی‌نگری، فعالیتهای غیرکارشناسی و بی‌توجه به تجربیات دیگران خواهد کرد.

اگر مجلس جایگاه استفاده از تصمیم‌ سازی‌های محافل علمی و تخصصی است و نماینده یک فرد انتخاب کننده آراء کاربردی و مفید برای جامعه از بین انبوه آراء مطرح شده در مجامع حوزوی و دانشگاهی است، باید نمایندگانی را در خود جای داده باشد که قادر به درک یافته‌های علمی و پژوهشی بوده و بتوانند بهترین آراء و تصمیم‌ها را در مجلس به تصویب برسانند.

نماینده متخصص با اشراف به حوزه‌های کاری و قانونگذاری مقهور تسلط عوامل اجرایی در بعضی از حوزه‌ها نمی‌شود و با دقت و کنکاش خود در طرحها و لوایح ارائه شده هم حواس و دقت عوامل اجرایی در تهیه لوایح را بیشتر می‌کند و هم خطاهای احتمالی در طرحها و لوایح پیشنهادی را اصلاح می‌کند.

نماینده متخصص در یکی از حوزه‌های کاری مجلس با قرارگرفتن در کمیسیونهای تخصصی سریعاً به آن حوزه تسلط پیدا کرده و با اشراف بر موضوعات تخصصی براحتی قادر به نقد عملکردهای وزارتخانه‌ها و سازمانهای مرتبط با کمیسیون مربوطه خواهد شد. با کنکاش و دقت در عملکرد نمایندگان ادوار مختلف متوجه خواهیم شد که صحنه‌گردانان مباحث اصلی مجلس نیروهای تخصصی مجلس هستند و همین چهره‌ها هستند که در جلسات کارشناسی و در محافل مطبوعاتی مورد استقبال کارشناسان و اصحاب رسانه‌ها قرار می‌گیرند و همین نیروهای تخصصی در اکثر ادوار مجلس حضور داشته و با تکمیل دانش خود به تجربیات ادوار مجلس، سرمایه‌ای برای مجلس به حساب می‌آیند.

اگرچه سطح تخصص‌ها و مدارک دانشگاهی و حوزوی در کل کشور ارتقاء یافته و انتخاب نمایندگان دارای مدارج دانشگاهی و حوزوی حتی در حوزه‌های انتخابیه شهرهای کوچک نیز دور از ذهن نیست ولی انتظار می‌رود که توجه به تخصص بویژه تخصص‌های مورد نیاز مجلس و کشور در حوزه‌های انتخابیه شهرهای بزرگ بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

از آنجاکه نوع مطالبات حوزه‌های انتخابیه با هم متفاوت است، بنابراین در انتخاب کاندیداهای حوزه‌های انتخابیه نیز این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. درحالیکه در شهرهای کوچک و حوزه‌های روستایی بیشتر مطالبات مردم از نوع اولیه و ابتدایی است و در جوامع شهری و کلانشهرها از نوع ارتقاء سطح توسعه و افزایش جایگاه آن شهر و حوزه انتخابیه است، لذا در کلانشهرها و شهرهای بزرگ باید افرادی انتخاب شوند که به مفاهیم نظری توسعه مسلط باشند و مفهوم رقابت و جایگاه رقابتی شهر و حوزه انتخابیه خود را درک کرده و علاوه بر استفاده از توانمندی‌های دولتی زمینه را برای رشد بخش خصوصی و ارتقاء سطح فعالیتهای بخشهای مختلف اقتصادی فراهم کنند. در این حوزه ها بحث از تأمین آب، برق، گاز ، تلفن، راه و این مسائل گذشته و کارها پیچیده‌تر از اینها است.

ضرورت دسترسی نمایندگان به متون تخصصی علمی و ایجاد تماس و ارتباط با نمایندگان اعزامی از سایر کشورها ایجاب می‌کند تا نمایندگان با یکی از زبان های فراگیر دنیا آشنایی داشته باشند. در جریان دوره ۴ ساله مجلس، هر نماینده در تعدادی از همایشها و جلسات تخصصی با زبان فراگیر دنیا شرکت می‌کند. آشنایی وی به این زبان امکان استفاده بیشتری برای نماینده فراهم می‌کند.

هرچند همه تخصصها بجای خود ضرورت دارند ولی تحت تأثیر نیازها و مقاطع زمانی، نیاز به بعضی از تخصصها بمراتب بیشتر از سایر تخصصها است. اگر هدف از انتخاب یک نماینده قانونگذاری، نظارت و پیگیری امور عمومی مردم در دستگاههای اجرایی باشد به بعضی از تخصصها مثل تخصصهای اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و حقوقی بیشتر نیاز وجود دارد. همانطور که یک متخصص در علوم اجتماعی، مدیریت، اقتصاد و حقوق، وقت گذاشتن و پیگیری فرآیندهای یک عمل کاملاً تخصصی در یک زمینه کاملاً فنی را برای خود کسل کننده و غیر جذاب می‌داند، وقت گذاشتن یک متخصص حوزه‌های کاملاً فنی و مهندسی برای مسائل اجتماعی، اقتصادی و حقوقی مردم نیز کسل کننده و غیرجذاب است.

گرچه در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و حقوقی همه ادعای داشتن تخصص می‌کنند ولی مشخصاً افرادی موفق هستند که در یکی از حوزه‌های ذکر شده تخصص دانشگاهی و یا حوزوی داشته باشند و نردبان ترقی را در مکانهای تخصصی پیموده باشند. اگرچه در جریان اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی حداقلهای لازم برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس شورای اسلامی تعدیل شده ولی اکتفا به این حداقلها کفایت نمی‌کند و اگر برای شهرهای کوچک بسنده کردن به این حداقلها توجیه‌پذیر باشد برای شهرهای بزرگ و پرجمعیت خیلی موجه نخواهد بود.

امروزه پیچیدگی حوزه‌های اجتماعی اگر از حوزه‌های تجربی بیشتر نباشد قطعاً کمتر نیست. بی دلیل نیست که در کشورهای غربی نخبه‌های خود را به سمت حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، فلسفی و مدیریتی هدایت می‌کنند و جایگاه مادی و معنوی متخصصین این حوزه‌ها اگر بالاتر از سایر حوزه‌ها نباشد قطعاً پایین‌تر نخواهد بود. اگر براحتی می‌توان با تقسیم‌بندی اجزاء بدن برای هر جزء یک تخصص را در پزشکی تعریف کرد، در حوزه‌های اجتماعی چنین تقسیم‌بندی‌هایی غیرممکن و نمی‌توان برای این حوزه‌ها، تخصصهای کاملاً مجزا را تعریف کرد. بر این اساس متخصص شدن در حوزه‌هایی که نیازمند شناخت از سایر حوزه‌ها است نه کار ساده‌ای است و نه از عهده هرکسی برمی‌آید، لذا نمی‌توان از کنار هر ادعایی به سادگی گذشت و مؤید مدعی شد.

درست است که در شرایط فعلی به حضور افراد متخصص در همه رشته ها نیاز داریم، ولی در برخی از تخصص ها نیاز کشور بیشتر است. برخی از متخصص ها فقط در یک کمیسیون و در یک حوزه کاری کاربرد دارند ولی برخی از متخصص ها در حوزه های مختلف گره گشا هستند. باید دید که کشور در چه حوزه هایی بیشتر مشکل دارد. در آن حوزه ها به حضور افراد متخصص، نیاز بیشتری داریم.

اگر این روزها مشکلات کشور اقتصادی است در این حوزه حضور افراد متخصص در مجلس اولی تر است. متاسفانه در هر دوره ای از مجلس، تعداد افراد اقتصاد خوانده از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نکرده است. این شکل تخصیص نیروی انسانی به مجلس، با انتظار حل مشکلات اقتصادی از مجلس، باهم سنخیت و سازگاری ندارد. منطق ایجاب میکند افرادی در جایگاه حل مشکلات اقتصادی قرار بگیرند که سر رشته ای از اقتصاد داشته و در این رشته و یا رشته های مرتبط دانش و شناختی داشته باشند.

در کشور مشکل دانش فنی، سرمایه و نیروی انسانی نداریم، مشکل در غلط بودن مدلهای اقتصادی و استفاده نادرست از منابع است. چه کسی باید مدلهای اقتصادی را تدوین و سازوکار مناسب برای استفاده از این منابع را طراحی کند؟ اگر مدلهای اقتصادی غلط باشد با بیکاری منابع در همه بخش ها مواجه میشویم. مدلهای اقتصادی باید بگونه ای طراحی شوند که انگیزه فعالیت در بخشهای مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) وجود داشته باشد. مشکل این بخشها بیش از آنکه در درون این بخشها باشد بیرون از این بخشها است. کشور در این بخشها توان تولید بالایی دارد ولی به علت غلط بودن مدلهای اقتصادی حاکم بر این بخشها، از این توان تولیدی برای حل مشکلات کشور استفاده نمی شود.

۳- تجربه

هر چند لازمه اشتغال در بعضی از پست ها و مسئولیت ها داشتن شور و نشاط جوانی است و پذیرش بعضی از ریسک ها صرفاً‌ توسط جوانان انجام می شود و برخی از افراد دارای تجربه و مسن به دلیل نکات مسئله دار و سؤال بر انگیز، خود جرأت و جسارت وارد شدن به برخی از حوزه ها را ندارند و فقط جوانان چنین جسارت هایی را می پذیرند ولی پرداختن به بعضی از فعالیت ها نیازمند داشتن تجربه و اتکاء به همین تجربیات است. حوزه های کاملاً پیچیده ای مثل حوزه قانوگذاری که فرد باید تلفیقی از تخصص و تجربه را در هم آمیزد و با اتکاء به دانش تخصصی خود و کمک گرفتن از تجربیات کاری و شغلی خود به طرح و لایحه ای اقبال نشان داده و یا با طرح و لایحه ای به مخالفت برخیزد، فرد بی تجربه را در مسیر جریانات و اندیشه های انحرافی قرار داده و از راه صواب باز می دارد. اگر وکیل نتواند اراده جریانات سیاسی و پشت صحنه بسیاری از موارد مطروحه را بخوبی درک کند در دام بازی های سیاسی گرفتار شده و هر روز بازیچه یک جریان سیاسی خواهد شد.

تجربیات کاری و شغلی فرد در مشاغل متنوع و مختلف اداری دایره المعارفی است که فرد را در شناخت سره از ناسره و صحیح را از غلط کمک می کند. حربه های بکار رفته توسط برخی از افراد و جریانات. حربه های تازه ای نیست بلکه همان روش ها و حربه های قدیمی است که با رنگ و لعاب دیگری مطرح می گردد. اینکه گفته اند آنچه یک جوان در آینه می بیند یک فرد مجرب در خشت خام می بیند سخنی به گزافه نیست و مستند به شواهد بسیاری است.

آگاهی از سیاست ها و تدابیر گذشته اقتصادی و اجتماعی و درک عینی و عملی بسیاری از سیاست ها چیزی نیست که با مطالعه و یا کنکاش علمی بدست آید و یا اگر بتوان از روش های علمی به برخی از این واقعیت ها دست یافت براحتی نمی توان آن را تصور و درک کرد. داشتن درک درست از بسیاری واقعیت های گذشته، قانونگذاران را به روش های آزمون و خطا گرفتار نمی کند و از نمایندگان مجلس وکیل الدوله نخواهد ساخت.

بسیاری از افرادی که در سیستم های پیچیده اداری دستی بر آتش نداشته و از زیر و بم های روابط پیچیده اداری تصور و ذهنیت درستی ندارند در تصمیم گیری ها، دچار ساده اندیشی و خام انگاری می شوند. فراگیری چنین تصورات و ذهنیت هایی کشور را با انبوه قوانین غیر قابل اجرا و دور از واقعیت مواجه می کند.

مجلس شورای اسلامی محل تجربه اندوزی و آزمودن روش های آزموده نیست. وقتی بنا هست برای هر کشور فقط یک مجلس وجود داشته باشد و عمر کاری هر نماینده ۴ سال باشد و مجالی برای کنار زدن افراد غیر کارآمد و جایگزینی افراد کارآمد وجود نداشته باشد، نباید به خود اجازه اشتباه کردن و تکرار اشتباه را بدهیم.

افرادی که برای شکل گیری شاکله وجودی شان باید سال ها بگذرد و در کوران حوادث و جریانات مختلف آهن وجودشان آبدیده شود باید در سطوح پایین تر مشورتی و قاعده گذاری آزموده شده و در صورت گرفتن نمره قبولی به سطوح بالاتر راه یابند. اگرچه راه یافتن یک فرد در اوان جوانی و در ابتدای مسئولیت اداری به مجلس شورای اسلامی یک امتیاز بزرگ برای شخص به حساب می آید ولی برای جامعه چندان امتیازی ندارد. جایگاه نمایندگی جایگاهی است که فرد باید از بسیاری از امتیازات بگذرد تا بتواند برای جامعه امتیازاتی دست و پا کند و نه اینکه خود بدنبال جستجوی امتیازی هر چند به ضرر جامعه باشد.

دوران جوانی دوران سرشاری از احساسات پاک و سالم انسانی است. افراد و جریانات سیاسی با شناخت احساسات پاک و عواطف دست نخورده جوانان دام های زیادی را برای آن ها پهن می کنند. جوان چون خودش منبع پاکی و صداقت است همه افراد را با دیده صداقت و پاکی می نگرد و همین نگاه صادقانه به همه افراد و جریانات، منشأ خطا و لغزش در او خواهد شد.

فردی که می خواهد در جایگاه نمایندگی قرار گیرد باید از دغل کاری و سیاه‌بازی بعضی از افراد آگاه بوده و نمونه های مختلف حقه ها و حیله های سیاسی را تجربه کرده باشد. یک نماینده مجلس نمی تواند بر موج های ایجاد شده توسط افراد و جریانات سوار شده تا او را به هر جایی ببرند. در بسیاری از موارد ایشان باید به کمک تجربیات خود موج هایی را ایجاد و یا از شکل گیری برخی از موج ها جلوگیری کند. چه بسا یک قضاوت عجولانه چهره شهر و استان را در نگاه مسئولین کشوری تخریب و زمینه تضییع حق و حقوق مردم را فراهم نماید و عدم موضع گیری اصولی و دارای پشتوانه نماینده مردم، تصورات نادرستی را در اذهان مسئولین کشوری نسبت به آن شهر و استان ایجاد نماید.

جایگاه نمایندگی مجلس یکی از جاهای مرجع و پست های محوری کشور، است. قرار گرفتن افراد دارای اهلیت باعث می شود تا بسیاری از افراد،‌ تخصص ها، تمایلات و سلیقه ها حول این محور جمع شده و مجموع توانمندی ها برای سرعت دادن به رشد و توسعه شهر و استان بسیج شوند.

شخصیتی که نتواند محور قرار گرفته و بر گرد خود افراد و تخصص های مختلفی را جمع کند، در بسیج نیرو و امکانات توفیقی نخواهد داشت. در طول سال های گذشته افراد زیادی را تجربه کرده ایم که مسئولین استانی و کشوری نه تنها بر محور آن ها جمع نشده اند بلکه بر تذکرات و در خواست های آنان نیز وقعی ننهاده اند. برخلاف برخی تصورات که راه توسعه شهر و استان را در درگیری بین نمایندگان و مسئولین استانی و کشوری می دانند راه رشد و توسعه استان از مسیر هماهنگی و تفاهم بین مسئولین و نمایندگان و تقسیم کار بین آنها می گذرد.

در شهرها و استان هایی که مسئولین و نمایندگان کمر به تخریب یکدیگر بسته اند مسئولین اجرایی کشور برای گفته ها و درخواست های هیچکدام تره خورد نکرده اند. هماهنگی و همراهی به مفهوم بستن راه انتقاد از مسئولین و مسئولیت ها نیست. اگر نماینده دارای نقشی محوری باشد همانطور که از همراهی ها و مساعدت های او با مسئولین محلی و کشوری استقبال می کنند، انتقادهای خیرخواهانه و از سر دلسوزی او را نیز به دیده منت می پذیرند.

همانگونه که انتقادهای بی مورد و از سر عناد و لجاجت رابطه نماینده با مسئولین را تیره می کند و در موضع لج و لجبازی، امکان پذیرش انتقادهای حق و به موقع او را نیز خنثی می کند، همراهی بی چون و چرا و تسلیم شدنهای بی مورد و تصدیق های ناروای عملکرد مسئولین نیز، جایگاه ایشان را در قوای مجریه و قضائیه سست می کند.

همراهی های توأم با شناخت و آگاهی و از سر دلسوزی و نه از سر استیصال و یا ضعف نماینده با مسئولین استانی و شهرستانی، می تواند به تقسیم کار بین مسئولین محلی و نماینده بیانجامد. نماینده ای که در نتیجه این تقسیم کار خیالش از ناحیه حوزه انتخابیه راحت است و مطمئن است که مسائل داخلی حوزه انتخابیه به وسیله مسئولین محلی رفع و رجوع می شود، مجال و فرصت بیشتری برای پرداختن به مسائل کلی و کلان حوزه انتخابیه و درگیر شدن با موضوعات ملی مرتبط با حوزه انتخابیه خواهد داشت.

بهرحال وقت نماینده محدود است و اگر بنا باشد درگیر مسائل ریز و درشت درون حوزه انتخابیه شود،‌کمتر می تواند از سهم و جایگاه ملی حوزه انتخابیه دفاع کند. باید توجه داشته باشیم که این تقسیم کار بدان مفهوم نیست که نماینده از مسائل و مشکلات داخلی حوزه انتخابیه غفلت کرده و مردم را رها کند بلکه رعایت اعتدال در توجه به هر دو بعد می تواند راهگشا باشد.

۴- داشتن تفکر انقلابی و باور به مدیریت جهادی

اگر نماینده همه ویژگیهای ذکر شده در بالا را داشته باشد ولی نظام و انقلاب را باور نداشته باشد، نمی تواند خود را از قید و بند مدلهای غیرانقلابی و سنتی رها کند. در سایه عمل به مدلهای انقلابی است که می توان مشکلات کشور را با سرعت حل کرد. اگر مدلهای سنتی سرمایه داری و یا سوسیالیستی توانسته اند مشکل دیگران را حل کنند میتوانند مشکل کشور ما را هم حل کنند. انقلاب ما راه سومی را برای حل مشکلات کشورها پیش پای دنیا گذاشت.

اگر این تفکر انقلابی تابحال توانسته بر همه توطئه های نظامی و سیاسی تدارک دیده شده در عراق، افغانستان، سوریه، یمن و کلا خاورمیانه برعلیه ما غلبه کند همین تفکر هم میتواند مشکل ما را در اقتصاد حل کند. تفکری که مبتنی بر ارزشهای انقلابی باشد قطعا راه حل های جداگانه ای برای حل مشکلات اقتصادی پیشنهاد خواهد کرد.

برخورداری صرف از تفکر انقلابی هم کفایت نمی کند، باید کارها را به شکل جهادی مدیریت کرد. مدیران بی حال و خوشگذران برای کار مردم حاضر به وقت گذاری نیستند. کشور نیاز به نمایندگانی دارد که حاضر باشند از وقت خود برای مردم مایه بگذارند نه اینکه از وقت دیگران برای خوشگذرانی و امور خانوادگی هزینه کنند. گرفتار شدن در پیچ و خمهای اداری مانعی برای تسریع در انجام کارهای اداری است. لازمه مدیریت جهادی تلاش برای مقررات زدائی و سهولت در انجام امور اداری است.

۵- مردمداری و مردمی بودن

اگرچه در نظام مقدس جمهوری اسلامی همه پست ها و جایگاه ها به وسیله مردم واگذار می شود ولی بعضی از آنها به شکل مستقیم و بعضی به شکل غیر مستقیم مردم در واگذاری آن نقش دارند. این تفویض و واگذاری به ویژه برای افرادی که مستقیماً به وسیله رأی مردم انتخاب می شوند، ایجاب می کنند که همیشه خود را وامدار مردم بدانند. همانگونه که یک وکیل برای رأی آوردن باید به رأی و نظر مردم توجه داشته باشد، بعد از انتخاب شدن نیز باید برای رأی و نظر مردم احترام قائل شود.

اصولاً‌ اگر یک وکیل قبل از انتخاب شدن در محافل و مجامع باید دیدگاه ها و نقطه نظرات خود را به مردم عرضه کند و به مردم امکان انتخاب بین دیدگاه های مختلف را بدهد، بعد از انتخاب باید به عکس شنونده دیدگاه ها و نقطه نظرات مردم باشد. به تعبیر دیگر اگر یک کاندیدای مجلس شورای اسلامی قبل از انتخاب شدن باید به تمام معنی زبان باشد، پس از انتخاب شدن و وکیل شدن باید به تمام معنی گوش باشد.

بیش از آنکه مردم به ارتباط با یک نماینده مجلس برای انتقال خواست ها و نیازهای خود نیازمند باشند، یک نماینده مجلس به تماس با مردم برای شناخت واقعیت ها و نیازمندی های مردم و تبدیل آن به طرح و قانون نیازمند است. نماینده ای که ارتباط خود را با مردم قطع کند و بسترهایی برای انتقال خواست های مردم فراهم نکند در قانونگذاری، پی گیری امور مردم و نظارت بر قوای مجریه و قضائیه فرد موفقی نخواهد بود. چنین فردی در بیان دیدگاه ها و در حمایت ها و مخالفت های خود همیشه به راه ناصواب کشیده خواهد شد.
بسیارند نمایندگانی که در برخورد با لوایح و طرح ها و در ایفای نقش های پی گیری و یا نظارتی خود توانمند ظاهر می شوند و چون با مردم تماس نداشته و از جنس مردم نیستند مردم از فعالیت های آنان اطلاع نداشته و یا اگر اطلاع داشته باشند چندان مقبولیت اجتماعی ندارند. کسی که بعد از انتخاب شدن راه خود را از راه مردم جدا کند و در شادی ها و مصیبت ها با مردم همراه نباشد نمی تواند در بین مردم جایگاه خود را حفظ کند.

مردمی بودن به مفهوم تماس تمام وقت با مردم و غفلت از پی گیری های کلی و کلان نیست. در عین حالی که یک نماینده برای شنیدن و توجه کردن به خواست های فردی افراد باید وقت بگذارد باید برای پی گیری های کلی و کلان حوزه انتخابیه نیز پی گیری های جدی داشته باشد. غرق شدن در پی گیری های موردی و فردی چه بسا ممکن است فرد را از وظایف کلی و کلان که یک نماینده عهده دار است بر حذر دارد.

بسیاری از درخواست های انفرادی و شخصی مردم ممکن است جایگاه و موردی نداشته باشد و با امکانات دولت و دستگاه های اداری تناسب ندارد و یا پی گیری آن ممکن است سایرین را از حقوق حقه و قانونی خود باز دارد. یک نماینده در عین حالی که شنونده درخواست های مردمی است ولی نباید به هر درخواستی تن در دهد و یا با نامه پراکنی های بی مورد فرد را پاسکاری نماید. همانگونه که انتقال خواسته ها و درخواست های مشروع مردم به دستگاه های اجرایی باید با قدرت و قاطعیت دنبال شود، نماینده باید در رد درخواست های نابجا و غیر مشروع نیز با قاطعیت برخورد کند. مردم همیشه از جواب های منفی یک نماینده خوشحال نخواهند شد و در بسیاری از موارد اگر جواب های منفی یک نماینده توأم با صداقت و توجیهات منطقی باشد بمراتب از پاسخ های مثبت ولی غیر واقعی، شیرین تر و راضی کننده تر خواهد بود.

مردمی بودن و تواضع نماینده به مردم جرأت و جسارت می دهد تا بدون واسطه خواسته ها و دیدگاه های خود را به وی منعکس نمایند و بین خودشان و نماینده حجابی قائل نشوند. انعکاس بی پرده مشکلات مردم به نماینده ایشان را کاملاً پی گیر و فعال می کند. نمایندگانی که با مشکلات مردم چندان درگیر نشده اند از عمر دوران نمایندگی برای رفع و رجوع کار مردم استفاده نکرده و بیشتر در تعقیب و شکار فرصت های شخصی برای خود خواهند بود.

نمایندگانی که به تماس با مردم اعتقاد دارند قطعاً برای این تماس ها هم برنامه دارند. تماس های بی برنامه منجر به اتلاف وقت مردم و نماینده و نارضایتی هر دو طرف خواهد شد. نماینده ای که نتواند این تماس ها را مدیریت کند ناچار به گذاشتن وقت بیشتر ولی کسب رضایت کمتری از ناحیه مردم خواهد شد. اگر چه وقت گذاشتن برای مردم و حضور در مجامع و محافل مردمی کاری پسندیده است نباید منجر به بی نظمی نماینده و غفلت وی از سایر وظایف و رسالت های وی در مجلس و پرداختن به جلسات علنی و کمیسیون ها و جلسات تخصصی و مشترک با مسئولین اجرایی گردد. طبعاً اگر نماینده ای به وظیفه و رسالت قانونگذاری خود به صورت جدی برخورد کند و با ارائه طرح ها و دفاع درست از لوایح بتواند در بین مسئولین اجرایی مقبولیت خاصی ایجاد کند در ارجاع کارهای مردمی توسط ایشان نیز با همراهی و مساعدت مسئولین اجرایی روبرو خواهد شد. لذا جدی بودن در کار قانونگذاری و نظارتی در مجلس مکمل مردمی بودن و پی گیری خواسته های مردمی است.

۶- صداقت و امانت داری

اگرچه صداقت و درستکاری لازمه کار هر مدیر و مسئول است متصف بودن به این صفت برای یک نماینده مجلس ضرورت بیشتری دارد. مردم با انتخاب وکیل به ایشان اختیار داده اند تا به نمایندگی از آنها در موافقت و یا مخالفت با طرح ها و لوایح صبحت کند،‌ در ایفای نقش نظارتی خود بر عملکرد سایر قوا نظارت داشته باشد و پی گیری امور اجرایی حوزه انتخابیه آن ها باشد.

برخورداری از صداقت به مردم اطمینان خواهد داد که نماینده آنها امانت دار خوبی برای مردم خواهد بود و در تأمین خواسته های آنها از سر صدق و صداقت وارد خواهد شد. در برخی از موارد دفاع از طرح و لایحه ای و یا مخالفت با آن ممکن است برای نماینده در جامعه و یا حوزه انتخابیه تنش ها و حساسیت هایی ایجاد کند و بر له و یا علیه قشر و گروهی از افراد باشد. امانت داری و صداقت نماینده به وی حکم خواهد کرد که منافع اکثریت جامعه را بر اقلیت ترجیح داده و اگر اکثریتی ذینفع در طیف حامیان وی قرار نگیرند باز هم خود را متعهد به پی گیری خواست آنها بداند.

مردمی که در جریان انتخابات به یک فرد رأی نداده اند در صورتی که به صداقت و امانتداری نماینده ای اطمینان داشته باشند از جانب وی آسوده خاطر خواهند بود که هیچ وقت برای جلب رضایت طرفداران خود از مسیر حق و عدالت دور نخواهد شد و برای جلب آراء عده ای معدود به آن ها خیانت نخواهد کرد.

نماینده صدیق و راستگو بعد از انتخاب شدن مورد اعتماد همه افراد و جریانات قرار می گیرد و در ایجاد وحدت و همدلی بین مردم در حوزه انتخابیه موفق خواهد شد. اگر نماینده بتواند با جلب اعتماد مردم چنین جوی را در جامعه ایجاد کند اصطکاک ها و تنش های جناحی و قومی و قبیله ای، جای خود را به صفا و صمیمیت و همراهی خواهد داد. یک نماینده مجلس در دوران چهار ساله نمایندگی بیش از هر کسی به یک جو آرام و فارغ از تنش های سیاسی و اجتماعی نیاز دارد. اگر جو حوزه انتخابیه نا آرام و ملتهب باشد زمان ها چون صاعقه می گذرد و برای نماینده و مردم حوزه انتخابیه چیزی جز افسوس و ندامت باقی نخواهد ماند.

مسئولین اجرایی در برخورد با یک نماینده صادق و امین به خود جرأت سیاسی کاری و لوث کردن خواسته ها و نیازهای مردمی را نخواهند داد. مسئول اجرایی با شناخت از نماینده درخواهد یافت که باید با نقطه نظرات و درخواست های وی جدی برخورد کند و این نماینده را نمی توان در لوپ وعده وعیدهای اداری گرفتار کرد. نماینده صادق و امین فردی نیست که در مواجهه با خواسته های مردمی، گرفتار تعلقات حزبی و جناحی شده و چون مسئول اجرایی هم حزبی و یا هم طیف سیاسی وی است به راحتی از کنار بی توجهی وی به مطالبات مردم بگذرد.

مردم برای نماینده غیر صادق حسابی در تحلیل ها و وعده و وعیدهای وی باز نخواهند کرد. این چنین نمایندگانی قدرت موج آفرینی و یا مهار موج ها را نخواهند داشت. اگر بپذیریم که بخش عمده ای از اتفاقات یک حوزه انتخابیه باید توسط خود مردم و با هدایت و همراهی نماینده و مسئولین کلان آن حوزه انتخابیه انجام شود. نماینده باید بتواند اعتماد مردم را جلب کند تا راهنمایی ها و توصیه های وی مقبول مردم و سرمایه گذاران در بخش خصوصی واقع شود.

نماینده امین و صادق هیچوقت مورد حمله جناح ها و جریان های سیاسی قرار نمی گیرد و در جامعه چهره ای مخدوش ندارد. چنین نمایندگانی در شرایط تصمیم گیری و در مواقع حساس چه در مجلس و چه در جاها و شرایط دیگر به عنوان قاضی و مصلح مورد توجه افراد و جریانات سیاسی قرار می گیرند. کسی که به صداقت شهرت یافته است قطعاً از احساسات بدور بوده و به خودش اجازه نمی دهد تا پیش از آنکه به مطلبی اندیشه کند و یا موضوعی برایش قطعی نشده به قضاوت بپردازد و دیگران را متهم به موضوعی کند. بر همین اساس همیشه موضع گیری های چنین نمایندگانی برای جناح ها و جریانات سیاسی حجت است.

صداقت و امانتداری سرمایه ای است که براحتی به دست نمی آید و حاصل سال ها دقت و مراقبت در زندگی شخصی و اجتماعی است. افرادی که در جایگاه های پایین سیاسی و مدیریتی رعایت امانتداری کرده و از این موقعیت ها برای پر کردن جیب خود، فامیل و جریانات سیاسی استفاده نکرده باشند، در دوران نمایندگی نیز با فرصت های فراوان تخصیصی اینچنین برخورد خواهند کرد. افراد ریشه دار که برای جایگاه کاری،‌ سیاسی و فامیلی خود اهمیت قائل هستند بخود اجازه سوء استفاده از فرصت ها را نخواهند داد. اگر فرد بر این اعتقاد باشد که صداقت و امانتداری و شناخته شدن به این صفت، بزرگترین سرمایه ای است که جای هر گونه سرمایه مادی را پر خواهد کرد به فکر ثروت اندوزی و سوء استفاده از فرصت های مادی دوران نمایندگی نخواهد افتاد.

بارها به این فکر افتاده ام که مگر در نمایندگی چه چیزی وجود دارد که بسیاری از افراد حاضرند برای آن سر و دست بشکنند و برای نشستن بر کرسی های زیتونی مجلس مخارج میلیاردی داشته باشد. اگر هدف رضای خدا و کمک به مردم است که تحصیل این رضایت در جاهای دیگر نیز قابل حصول است. اگر بنا باشد که فرد به حقوق نمایندگی اکتفا کند و امانت دار خوبی باشد، چگونه می تواند هزینه های میلیاردی انجام شده در دوران تبلیغات را جبران کند. آیا تا به حال به این فکر افتاده ایم که این هزینه های میلیاردی چه از اموال شخصی و چه از کمک دیگران باشد است و اگر این هزینه ها از کمک دیگران باشد نوعی وامداری به کمک کنندگان و خلاف امانتداری مردم است. کسی که خود را وامدار دیگران کند نمی تواند به تعهدات مردمی پایبند باشد و قطعاً در اظهار نظرها و پی گیری های بعدی استقلال رأی و نظر خود را از دست خواهد داد.

اتکاء به حمایت های مالی افراد سرمایه دار اگرچه در کشورهای غربی امری پذیرفته شده است ولی در کشوری که به این شیوه ها اعتقادی ندارد، امری مذموم وغیر قابل قبول است. تا وقتی که شرایط کار و فعالیت در کشور رقابتی نشود و راه های کسب ثروت های نامشروع محدود نشود و شفافیت در کارها روزنه های سوء استفاده را مسدود ننماید بسیاری از حمایت های مالی نه سر از علاقه به عمران و آبادانی بلکه با هدف سوء استفاده های بعدی از جایگاه نمایندگی است. کسی که هدف خود از نمایندگی را کمک به مردم و جلب رضای خدا می داند نمی تواند چنین حمایت هایی را بپذیرد و خود را وامدار عده ای خاص کند.

در اهمیت صداقت همین بس که مولای ما علی (ع) در جریان انتخاب خلیفه سوم حاضر نشد برای بدست آوردن حکومت و زعامداری مسلمین یک کلمه دروغ بگوید و همین صداقت وی باعث شد تا خلافت به وی نرسد. اگر دروغ های مصلحت آمیز توجیهی داشت برای فردی مثل علی (ع) توجیه آن خیلی راحت تر بود.

۷- جرأت، جسارت و شجاعت

برخورداری از پشتوانه مردمی برای یک نماینده، توانی است که به وی جرأت و جسارت عرض اندام در برابر انحرافات و کج روی ها را خواهد داد. فردی که مستقیماً به وسیله رأی مردم پای به مجلس شورای اسلامی نهاده است، باید جرأت و جسارت لازم در دفاع از حقوق مردم را داشته باشد. در صورتی که به دلایل مختلف نماینده از جرأت و جسارت لازم برخوردار نباشد، مسئولین دستگاه های اجرایی و قضائی چه در مرکز و چه در حوزه انتخابیه برای وی ارزشی قائل نخواهند شد.

معمولاً کسی می تواند جرأت و جسارت داشته باشد که از هرگونه نقطه ضعف و کاستی بدور باشد. فردی که برای رأی آوردن به هر شیوه ای متوسل شده و به هر ریسمانی چنگ انداخته و خودش همه اصول اولیه و ابتدایی جوانمردی و مروت را زیر پا گذاشته است، چگونه می تواند در برخورد با تخلفات و ناهنجاری ها از در قدرت و قوت وارد شود.

گردش نخبگان و تغییر اقبال از افراد و جریانات سیاسی باعث می شود تا هر دوره ای به کام یک جریان سیاسی باشد و دوره قدرت برخی از افراد نیز تابع حاکمیت جریانات سیاسی باشند. به رغم همه این فراز و نشیب ها افراد بدون مسئله و پاکدامن در هر دوره ای چه چپ و چه راست حاکمیت داشته باشد توان و قدرت خود را داشته و برای پی گیری اهداف خود از جسارت لازم برخوردارند.

فردی که در برخورد با حوادث و جریانات از در احساسات وارد نشده و با برخوردهای منطقی و عقلی راه اعتدال را در پیش گرفته و فراتر از حب و بغض های سیاسی و جناحی وارد میدان شده است، همیشه حرکات و سکنات وی بعنوان یک شاخص مورد توجه افراد و جریانات قرار می گیرد. اینگونه افراد با در نظر گرفتن رضای خدا در همه اوضاع و احوالات موفق بوده و قطعاً مورد حمایت قرار می گیرند.

پی گیری و اقدامات بزرگ یک نماینده به بزرگی جایگاه و شأن وی وابسته است. همیشه کارهای بزرگ توسط بزرگان و کارهای کوچک و سطحی توسط افراد کوچک و کم ظرفیت دنبال می شود. افرادی می توانند داعیه بزرگی داشته باشند که در جایگاه های گذشته خود مقهور وسوسه های شیطانی افراد و جریانات سیاسی نشده و شأن و منزلت خود را با پست ها و جایگاه های حقیر دنیوی و پاداش های سطحی مادی معامله نکرده باشند.

در ادعا ممکن است مدعیان زیادی وجود داشته باشند ولی افرادی که در جایگاه ها و موقعیت های مختلف آزموده شده و از همه آزمون ها سربلند بیرون آمده باشند خیلی محدود اند.

در مواردی ممکن است موضوعات نه چندان موجهی از ناحیه بزرگان و رده های بالای مدیریتی مطرح شود. در این گونه موارد است که افراد سره از ناسره و جسور از متعلق متمایز می شود. در اینگونه موارد فرد باید خیلی به خودش اطمینان داشته باشد که بتواند با این موضوعات مخالفت نماید و در عین حال مایه تکدر خاطر و دشمنی بزرگان با خود نشود. فردی که مسئله دار باشد با کوچکترین موضعگیری بزرگان ناچار به عقب نشینی خواهد شد و تنها افراد بدون مسئله هستند که می توانند بزرگان را متوجه مشکلات ایجاد شده بنمایند.

بخش عمده ای از فعالیت های یک نماینده شرکت در کمیته های تحقیق و تفحص از دستگاه های اجرایی و قوه قضائیه است. فردی که خود باید مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد، نمی تواند در مورد دیگران تحقیق و تفحص کند. حضور افراد مسئله دار در کمیته های تحقیق و تفحص سبب لوث شدن این ابزار برنده و حساس مجلس در برخورد با تخلفات خواهد شد.

در جریان تدوین لایحه بودجه و تخصیص اعتبارات به پروژه ها و دستگاه های اجرایی در دولت و مجلس، وجود افراد مسئله دار و جسور باعث می شود تا کمترین اجحافی به حق و حقوق مردم یک حوزه انتخابیه نشود. دولت و کمیسیون های تخصصی همیشه برای چنین افرادی حساب باز کرده و بدون پی گیری، حق و حقوق مردم آن حوزه انتخابیه را ادا خواهند کرد.

جرأت و جسارت داشتن به مفهوم درگیر شدن در همه موضوعات و مسائل نیست، بلکه منظور برخورد جدی و قوی در موضوعات منطقی و مهم است و با تساهل و تسامع در امور عادی و جزئی مغایرتی ندارد. یک نماینده در عین حالی که باید در امور مربوط به مردم با قدرت و قوت پی گیری نماید در امور شخصی و خصوصی خودش باید با تسامع و تساهل عبور کند.

جرأت و جسارت نماینده باعث قوت دوستان و همفکران و رعب و وحشت مخالفان وی خواهد شد. در موارد زیادی دیده ایم که همین جرأت و جسارت ها و پی گیری های قوی، انجام بسیاری از امور محال را ممکن و بسیاری از امور ممکن را قطعی کرده است. جرأت یک نماینده میزان ایمان و اعتقاد خود وی به گفته های خودش را می رساند. اگر کسی به گفته خودش اعتقادی نداشته باشد نمی تواند از دیگران انتظار ایمان و اعتقاد به آن نظر را داشته باشد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار