برخی به نام جانبازی و ایثارگری از همه امتیازاتی که قانون احصاء نموده، بهره مند گردیده و کرامت نفس عده ای موجب محرومیت...! به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد، زریر حجتی ، فعال رسانه ای و فرهنگی طی یادداشتی نوشت : گاهی از دل حوادث ناخوشایند فرصت هایی پدید می آید که می توان با عبرت از آن نابسامانی هایی را سامان داد.
نابسامانی اشتغال جوانان در کهگیلویه و بویراحمد با این همه ظرفیت های بی نظیر اولاً؛ ناشی از نبود زیر ساخت با سابقه اغراض سیاسی حکومت پهلوی است که انقلاب اسلامی نیز با همه تلاش به ایجاد زیرساخت، در اصل توازن در توزیع فرصت ها مورد انتقاد است. اگر چنین نبود که هست، استان در بحث توسعه نیافتگی طبق آخرین خروجی مرکز آمار ایران دارای بیشترین درصد بیکاری و آسیب ها نبود که این عامل به تنهایی ساقه احساس جوانان را خشکانده است.
بنابر این می طلبد که دولت جدید با بازنگری جدی به ایجاد زیر ساخت همت گمارد که تاخیر بیش از این هم تهدید است زیرا نفس گام دوم انقلاب و بحث تعطیل شده عدالت اجتماعی رهبری نیز همین را می طلبد.
ثانیاً؛ شایسته سالاری با سیاست ورزی غیر شرافتمندانه بدلیل بافت اجتماعی و ساختار قدرت به مسلخ کشیده شده است، آنگونه که مدعی ترین مدعیان نیز دچار استحاله و لغزش های نابخشودنی در میدان حق الناس گردیده و در نتیجه اژدهای هفت سر فساد در بخش های دولتی، خصولتی و خصوصی به شکل مرئی و نامرئی لانه کرده است.
بنیاد شهید هم مستثنی از مشکلات زیر ساختی و کمبود ظرفیت پذیرش نیست اما اعمال نفوذ و استثناء قائل شدن بزرگترین آفت آن است که باید مورد بازنگری قرار گیرد...!
در بحث توزیع عادلانه فرصت ها دچار انحراف و تبعیض شده است تا جایی که خانواده های دو و سه شهیدی نیز مورد غفلت واقع شده اند...!
برخی به نام جانبازی و ایثارگری از همه امتیازاتی که قانون احصاء نموده، بهره مند گردیده و کرامت نفس عده ای موجب محرومیت...!
تبعیضات ناروا در بنیاد شهید، فلسفه وجودی آن را مخدوش می نماید.
نحوه تعیین جانبازی و میزان درصد نیز ابهاماتی آفریده است تا جائیکه صغیر و کبیر یک خانواده منتفع گردیده و عده ای ذیحق نالان و گله مند...!
شهید، شهید است اما نگاه به شهداء و خانواده آنان با زاویه دید برخی مسئولان نامسئول متفاوت است...!
رانت و رابطه در بانک ها، بیمه ها، موسسات، صندوق های وابسته به وزارت تعاون، شرکت های اقماری نفت و مجموعه خصولتی ها و خصوصی ها نیز بیداد می کند. واقعیت آن است که جوانان این رابطه گرایی را نظاره گرند و ایمان و احساس شان خشکیده است. این بزرگترین خطر برای انقلابی است که حفظ آن از اوجب واجبات شمرده شده است.
قانون بازنشستگی نیز همگانی نیست تا فرصتی برای جذب جوانان پیش آید.
هر کس رابطه دارد مشمول اصل "استثناء" در بکار گیری مجدد در صندوق ها و شرکت های خصولتی و... می شود اگر این مناصب وراثتی و خانوادگی شود که در سالهای گذشته در تیول افراد و اشخاص خاصی بوده، باید در انتظار فاجعه گسل های اجتماعی بیشماری بود.
هر چند غالب بازنشستگان مورد بی مهری های فراوانی قرار گرفته و آخرین آن نیز بی توجهی به قانون همسان سازی در مجلس است و سالها خاک می خورد....!
نیم نگاهی به برخی دستگاههای امنیتی نیز موید آن است که رویکرد قومیت و منطقه گرایی در لایه هایی از آن رسوخ کرده و از اینرو نمی توانند دفع فساد نمایند و لذا اگر رویکرد مدیران جناحی بوده که باید فرصت را مغتنم شمرد و به اصلاح امور از باب اهمیت جایگاه پرداخت تا مبارزه با فساد بدون ملاحظه و مماشات رونق گیرد و روح امید در جوانان جوانه زند...
