90 درصد مردم شهر اهواز تمایل به مهاجرت را اظهار کرده اند!
نوعی مسایل اجتماعی نوپدید متاثر از جهان تکنولوژی و رسانه در بین جامعه و گروه های سنی پایین شایع است که به برساخته های اجتماعی تبدیل شده اند
کد خبر: ۲۷۳۵۴۶
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۳ 07 August 2016
* دکتر منوچهر کردزنگنه - موضوع آسیب های اجتماعی در کشور ما امروزه به یکی از دغدغه های مهم مسولان عالیرتبه کشور تبدیل شده است و استان خوزستان بدلیل شرایط خاصی که بویژه پس از جنگ پیدا کرده از اینگونه آسیب ها در امان نبوده است. با وجود گسترش آسیب های اجتماعی مختلف، اما به نظر می رسد دولتمردان و سیاستگزاران استانی نتوانسته اند آنگونه که باید در این زمینه اقدامات موثری را انجام بدهند. 

برای بررسی وضعیت آسیب های اجتماعی در خوزستان و نقش دولتمردان و متولیان امور در این رابطه، گروه اجتماعی «زادبوم»، پرسش های خود را با دکتر منوچهر کردزنگنه عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر و از صاحب نظران مسائل اجتماعی در استان در میان گذاشته است و وی در یادداشتی به این پرسش ها، پاسخ داده است که می خوانیم:
 
مهمترین مسایل و چالش های اجتماعی امروز جامعه خوزستان
برای تعیین  اولویت چالش های اجتماعی در یک جامعه  می توان به نگاه مردم و  نگاه کارشناسان و رویکرد تخصصی و یا تلفیقی از هردو نگاه مراجعه کرد؛ به عبارت دیگر چالش ها و مسایل اجتماعی را می توان با سطح توسعه و مولفه های آن بررسی کرد.

 اگر شاخص های توسعه دریک جامعه مانند خوزستان را مورد مطالعه و ارزیابی  قرار گیرد، مشکلات و مسایل اجتماعی مشخص خواهد شد. سرمایه اجتماعی، رواداری، بهداشت، اشتغال، تولید و چرخه کسب و کار و کارآفرینی، عدالت، امید، امنیت و چرخش آزاد اطلاعات و بطور کلی جایگاه شهروند مداری در جامعه مقولاتی هستند که می توان با ارزیابی آنها سطح توسعه را تحلیل کرد؛ به عبارتی میزان فاصله نسبت به موارد ذکر شده  تصویری از مشکلات و چالش ها را نشان می دهد. کلید فهم جغرافیای جدید خلاقیت و تاثیر آن بر نتایج اقتصادی بر چیزی قرار می گیرد که فلوریدا آن را سه حرف T توسعه اقتصادی می نامد: 1- تکنولوژی، 2- توانایی (استعداد یا نخبگان ) 3- تحمل ( رواداری و پذیرش دیگری ). 

اعضای طبقه خلاق در جایی که هر سه عامل مهم باشند، ریشه پیدا می کنند. فلوریدا تحمل را گشاده رویی، فراگیری و تنوع برای همه قومیت ها، نژادها و قوم های زنده تعریف می کند. افراد دارای استعداد و ذوق به مکان هایی کشیده می شوند که از پذیرش دیگری و تحمل برخوردار باشند. در استان خوزستان مهاجرت به خارج از استان به خصوص در میان نخبگان، کار آفرینان و سرمایه گذاران وبالاترین نرخ را نشان می دهد.

 در یکی از نظرسنجی اخیر بالای 90 درصد مردم شهر اهواز  تمایل به مهاجرت را اظهار کرده اند؛ همچنین مهاجرت بالای مردم روستا به شهر و بروز مسایل نوظهور در شهر از جمله بیکاری، خشونت، ناهنجاری و...  بسیار نگران کننده است؛ چرا که  نگاه به توسعه روستایی در برنامه های دولت های بعد از انقلاب، با وجود خدمات زیاد همانند برنامه های قبل از انقلاب بوده و نگاه به روستا برخلاف توجه به چرخه تولید و کار متاثر به صورت  نگاه نوسازی (مدرنیزاسیون) بوده است و موجب پیامدهای منفی و جهشی گردیده است.

 افزایش شهرنشینی و فاصله با شهرگرایی و سپس کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه خوزستان، مسئله اجتماعی دیگری است که جای تامل دارد؛ زیرا میزان  اعتماد و رواداری میان مردم، و مردم و مسئولین لرزان و شکننده به نظر می رسد. برای تحقق و افزایش سرمایه اجتماعی، آموزه های شهروندی از جمله رواداری و احترام به دیگری، سیاست های توسعه ای از سوی دولت، نظام مدیریت و نظام آموزشی بسیار مهم است و مساله  مهمتر بستر شکل گیری نهادهای مدنی است که  از پایه های توسعه می باشد. به تعبیری توسعه عبارت است از توازن قدرت اجتماعی و مدنی با قدرت سیاسی؛ از آنجایکه چالش ها و مشکلات با توصیه حل نمی شوند، توسعه با توصیه و بخشنامه هم تحقق پیدا نمی کند، بلکه توسعه یاد گرفتنی است لذا در متن رخدادهای ارتباطی نظام آموزشی عنصر رواداری، در عرصه تعلیم و تربیت انسان، کار و تلاش در عرصه  تولید، کمرنگ و در حاشیه قرار دارد. مسئله دیگری که در چند سال اخیر رو به گسترش است مسئله زیست محیطی و ریزگردهاست، 

شایع شدن آلرژی، بیماری های دستگاه تنفسی مانند آسم و تنگی نفس در میان گروه های سنی مختلف و...، مشکلات زیست محیطی نظیر بحران آب، که به نظر می رسد در صورت گسترش آن، در سال های نه چندان دور، جامعه با پیامدهای اجتماعی ناگواری روبرو خواهد شد و خوزستان شاهد مهاجرت های دسته جمعی خواهد بود که تصویر مهاجرت اجباری ناشی از پیامدهای یک نزاع و جنگ را متصور می سازد. 

مسئله نگران کننده دیگری در رابطه با بخش سلامت و مراکز درمانی و بیمارستانی استان است که با وجود کارهایی که صورت گرفته است اما تا رسیدن به سطح نرمال فاصله وجود دارد. کافیست در یکی از روزهای هفته به اورژانس یکی از بیمارستان های کلان شهر اهواز گذری کرده باشید. بطور مثال اگر به اورژانس برخی بیمارستان ها مراجعه کنید، متوجه می شوید که برخورداری از حق شهروندی در حوزه سلامت بسیار ملال آوراست. در عرصه پزشکی نیز  چه در بخش خصوصی وچه در بخش آزاد، فرآیند کالایی شدن خدمات جایگزین ارزش مصرف و نیاز گردیده که البته این  همان نگرانی ایست که ماکس وبر از آن به عقلانیت سودمندی یا ابزاری یاد می کند و با تاسی از هابرماس به چیره گی سیستم بر زیست جهان کنشگران در عرصه سلامت تعبیر کرده است. 

مسئله حائز اهمیت و برجسته  دیگر در خوزستان وضعیت طول عمر مدیریت ها  در این استان می باشد. به عبارتی در یک مقایسه تطبیقی با دیگر استان ها مانند استان اصفهان، متوسط طول عمر مدیریت یک مدیر در خوزستان بسیار پایین و کوتاه است. در برخی سازمان ها و ادارات متوسط عمر مدیریت یک فرد کمتر از دو سال است. اگرچه مدیران بیشتر جابجا می شوند تا برکنار،  اما یکی از نشانه توسعه، پایداری مدیریت می باشد. 

لابی گری و نفوذ فرد یا افراد از بیرون یک سیستم برای تغییر یا ابقاء یک مدیر از نشانه های آسیب پذیری سیستم است و بجای پاسخگو بودن سیستم، نشانه  وامدار بودن به غیر است و سبب هدر دادن انرژی سیستم می گردد. چنین روندی موجب می شود که یک مدیر در عرصه سیاست گذاری و تصمیم گیری با ترس و تردید و به دور از نگاه علمی عمل نماید. مدیریت شهری یکی از مهمترین رکن توسعه تلقی می شود. در جهان امروز رقابت عبارت است از رقابت شهرها، وحکمرانی محلی مطلوب که با محور مدیریت شهری قابل درک است. در ژاپن مدیریت شهر ترکیبی از دو رکن انجمن قانون گذاری و انجمن اجرایی است که قوانین و تصمیم سازی ها را اجرا می کنند. لذا مشارکت و سهم شهروندان مستقیم و بالاست. نگرانی مهم دیگر که ضرورت حیات اجتماعی می باشد، اخلاق اجتماعی است که می توان آن را به معنویت گرایی تعبیر کرد. 

به نظر می رسد ملاحظات اخلاقی وضعیت نگران کننده ای را دارد. پرخاشگری، خشونت و انواع خشونت و بی اعتمادی و... می تواند از پیامدهای بی اخلاقی های اجتماعی باشد. همچنین در عرصه های عمومی و سازمانی نیز  به راحتی برچسب، انگ و داغ بر دیگری صورت می گیرد. لازم به ذکر است که امنیت شهروندی و امنیت فضای کسب کار در روستا و شهر نیاز به تقویت و اطمینان بیشتری دارد چرا که  فضا و مکان در حوزه مدیریت شهری مناسب و مطلوب به نظر نمی رسد. طراحی کالبدی و ریخت شناسی شهر(مکان) وچگونگی عرصه مناسبات و کنش های اجتماعی در جامعه شهر و روستا(فضا) نیز بر پایه های توسعه شهروند مداری قرار ندارد. لذا ساختار فیزیکی و اجتماعی شهر با نوعی بدقوارگی و ترغیب به کم حوصلگی فرد بنا شده است. بیکاری و اعتیاد و نوعی پرسه زنی میان جوانان در عرصه خیابان نیز متصور است.

  نابرابری در حوزه اشتغال و مناسبات اداری و رانت و واسطه گری و نوعی بروکراسی دولتی عریض و طویل مشکل دیگری است که نیاز به بحث مستقل را می طلبد. یک مشکل مهم که در سطح کلان و استان قابل طرح است همان بحث نقش نفت و اقتصاد نفتی در فرآیند توسعه در تاریخ معاصر است که دو مقوله یا مدل ثروت و قدرت را تعیین می کند که اقتصاد سیاسی با اتکا به نفت رابطه دولت با طبقات  راتعیین می کند. لذا بجای پا گرفتن چرخه تولید در جامعه، اقتصاد رانتی شکل می گیرد. بنابراین توسعه وضعیت کشمکش و پر فراز و نشیب ساختار مدنی نحیف جامعه با قدرت سیاسی تنومند دولتی ایران هم دوره  است. پهلوی اول با حذف ایل خانی و ... ارتش مدرن را جایگزین کرد و پهلوی دوم با حذف آخرین شیوه تولید آسیایی در ایران یعنی نظام ارباب ورعیتی، اقتصاد نفتی را جایگزین و نهادینه کرد. درنتیجه دولت ها تا به امروز مافوق طبقات تعیین کننده اقتصاد سیاسی هستند. 

البته تلاش دولت ها بیشتر بر پایه ها مدرنیزاسیون بوده است نه لزوماً توسعه پایدار. لذا همچنان فرآیند توسعه گرفتار رانت و فساد اداری و نابرابری می باشد. دلالان و نوکیسه ها بجای تولید بر واسطه گری و دلالی اقتصاد چمبره می زنند و تولید و کارآفرینی به حاشیه رانده می شود. در صورتی که  یک بعد مهم جامعه بعد مدنی و اخلاقیست، لذا کاهش هزینه ها و برخورد با چالش های جامعه و ضروت حیات اجتماعی جوامع امروز از جمله ایران عبارت است از تن دادن به تقویت و بسترسازی ساختار مدنی و اجتماعی در عرصه عمومی به عنوان پایه های نظم، اخلاق و سلامت اجتماعی وسیاسی می باشد.  

البته  مطالعاتی و تحقیقاتی که برخی اولویت های مشکلات را ترسیم نماید صورت گرفته اما مطالعاتی که با دقت و حوصله علمی عمیق و بنیادی باشد، کمتر صورت گرفته است؛ زیرا نوع نگاه به مسئله اجتماعی به روش شناسی حاکم بر مطالعات و انگاره های مدیران نیز بستگی دارد. مثلاً یک مدیر با برخورد عارضی و مسکنی برای  مسئله و مشکل تاکید دارد و دیگری بر فهم ریشه ای مسئله، یکی برخورد با سارق را مهم می داند و دیگری ریشه معضلی مانند سرقت را متاثر از اعتیاد و اعتیاد را متاثر از فقر و فقر را متاثر از بیکاری و بیکاری را متاثر از عدم سرمایه گذاری و تولید و عدم تولید را متاثر از عدم امنیت و .... می داند. هر چند فرآیند توسعه، حوصله و همزمان کسب آموزه های توسعه را می طلبد. برای مثال می توان  حوصله همراه با تلاش مردم و نظام آموزشی کشوری مانند ژاپن را مثال زد که با آینده پژوهی سعی دارند با شناخت و فهم مناسبات آینده، کودکان امروز را برای دهه های آتی تربیت کنند. وضعیت جوانان و نوجوانان ما در عرصه مدرسه، دانشگاه، خیابان، پارک و خانواده و رابطه و احساس آنها نسبت به گروه های مرجع چگونه است؟ 

نوعی مسایل اجتماعی نوپدید متاثر از جهان تکنولوژی و رسانه در بین جامعه و گروه های سنی پایین شایع است که به برساخته های اجتماعی تبدیل شده اند. کودکان و نوجوانان با نوعی کم حوصلگی و عصبیت و بعضاً پرخاشگری در عرصه های عمومی ظاهر می شوند. البته  به نظر می رسد که این مساله متاثر از نوعی بی اعتمادی و احساس امید به آینده و شیوه های برخورد جامعه با آنها برمی گردد. کودکان و نوجوانان احساس می کنند که شاید دیده شوند ولی فهمیده نمی شوند البته چنین فضایی نیز در مناسبات اداری میان مراجعه کننده و سازمان و متولیان آن سازمان قابل تصور است که با نوعی قانون گریزی و بدبینی و بی اعتمادی همراه می باشد.

 بنابراین ضرورت مدیریت جوامع امروز اعتقاد به بررسی علمی و کارشناسی برای شناخت چالش ها و سیاست گذاری است. خوزستان با ظرفیت هایی که دارد می تواند بستر توسعه پایدار را طی نماید. 

دولتمردان و آسیب های اجتماعی
 بخشی از پاسخ به این سوال در توضیحات سوال قبل بیان گردیده است. مهم تر اینکه برخورد و ارائه  راه حل برای چالش ها و مشکلات به پاردایم فکری مدیریت عالی استان بستگی دارد که چگونه می اندیشند و رویکرد آنها به توسعه چیست. معمولاً ضعف پارادایمی در عرصه تحقیقات و رویکرد مدیران و برنامه ریزان وجود دارد. 

همچنین سیاست های کلان و مرکز نیز بعد دیگریست که مدیران متاثر از آن هستند. رابطه نظام مدیریتی استان با دانشگاه و نهادها و مراکز علمی و مدنی نیز بخش  دیگریست که شکننده و با نوعی منفعت گروهی و قشری در قالب طرح های تحقیقاتی مشاهده می گردد. بنابراین خروجی و نمودی در سیاست گذاری و تصمیم سازی مدیران وهمچنین حاصلی در عرصه عمومی پیدا نمی کند. همانطور که قبلا اشاره کردم متوسط عمر مدیریت در استان خوزستان کوتاه و ناپایدار است. در نتیجه یک مدیر دوران مدیریتش را بیشتر با نوعی روزمرگی و استرس ناشی از تصور  اینکه شخص دیگری در کمین او برای تصاحب مقام قرار گرفته سپری می نماید. لذا چنین مدیری کمتر به سیاست گذاری کلان و میان مدت با پشتوانه علمی نظر دارد.

 البته متخصصان از  زمان شکل گیری نظام بروکراسی در ایران که به مشروطیت برمی گردد تا کنون، به اصلاح ساختار دیوان سالاری حاکم بر نظام مدیریتی جامعه ایران و همین طور استان خوزستان باور دارند اما تا امروز اصلاح بنیادی صورت نگرفته و  در نتیجه رانت و فساد اداری مسایل اجتماعی هستند که جامعه با آنها گرفتار است.

پاسخ به این سوال به برخی سیاست های کلان و نوع پارادایم حاکم بر برنامه های توسعه، بر می گردد و در سطح جامعه خوزستان نیز گام اول به چگونگی انتخاب مدیر بر می گردد. گام دیگر این است که طبقه، جنسیت، سیاه یا سفید بودن مدیر نیز نباید مهم و تعیین کننده باشد بلکه پارادایم فکری و روش شناسی وی  اهمیت دارد که با توجه به معرفت شناسی احترام به دیگری و فضیلتی به نام آزادی و درک منافع ملی و شهروندان و مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن چگونه می اندیشد؟ گام سوم اعتماد به نفس، اعتقاد به گفتگو میان مدیران، مدیران و شهروندان و دیگر نهادها و سازمانها بر می گردد. 

گام چهارم مطالعات علمی و واقعی برای شناخت مسایل و طبقه بندی و اولویت قرار دادن آنها می باشد و برای جلب مشارکت مردم با آنها شفاف و صریح برخورد نماید. خلاصه اینکه مدیران ارشد با یک رویکرد مطالعاتی با پشتوانه تحقیقات علمی، از فرصت ها و تهدیدهای فرآیند توسعه آگاه شوند و سپس با حمایت سیاست های کلان و همگرایی مدیریت استان، زمینه سرمایه گذاری اقتصادی با محوریت چرخه تولید وتقویت سرمایه اجتماعی و سیاسی، گفتمان توسعه استان را پیرامون دال مرکزی به نام مردم مداری و قانون، صورت بندی نمایند و گروه ها و نهادها و جامعه، با یک رابطه دیالکتیکی میان خود و گفتمان طرح مطالبات جمعی و صنفی خود را در اولویت قرار دهند. 

* عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار