صورت بندی هژمونیک پیرامون دال مرکزی و بافت شبکه معنایی و نظام معرفتی اندیشه امام خمینی(ره) برای روشن ساختن جریان تولید گفتمان «حقوق مردم» در نظریه سیاسی امام راحل در سرآغاز دهه چهارم انقلاب و آغاز برنامه ششم کشور امری شایسته و درخور پژوهش است.
نخستین پیشفرض در اندیشه اسلامی «تناسب حق و مسئولیت» است زیرا نمیتوان از وجود حقوق بدون مسئولیت و تکلیف و تعهد سخن گفت. در کلام امام علی(ع) این تناسب به روشنی بیان شده است:
لاَ یَجْرِی لِأَحَدٍ إِلاَّ جَرَى عَلَیْهِ وَ لاَ یَجْرِی عَلَیْهِ إِلاَّ جَرَى لَهُ(خطبه 216 نهج البلاغه)
کسى را حقی نیست جز که بر او نیز حقى است، و بر او حقی نیست جز آنکه او را حقی بر دیگری است.
عظیمترین چیزی را که از این حقوق خداوند واجب فرمود، حقّ والی است بر رعیّت (حقّ دولت بر ملت) و حقّ رعیّت بر والی (حقّ ملت بر دولت).
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ ؛ (1) لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً بِوِلاَیَةِ أَمْرِکُمْ (2) وَ لَکُمْ عَلَیَّ مِنَ اَلْحَقِّ مِثْلُ اَلَّذِی لِی عَلَیْکُمْ
اما بعد، همانا خدا بر شما براى من حقى قرار داد، چون حکمرانى شما را به عهدهام نهاد، و شما را نیز حق است بر من، همانند حق من که شما راست بر گردن.
تعهدات متقابل ملت و دولت در دو ساحت مبانی بینشی و مبانی گرایشی صورتبندی میشود:
در مبانی بینشی تعهدات متقابل ملت و دولت، مفهوم شهروندی فعال و یا کنشگری متعهدانه و مسئولانه مردم در قبال دولت معنا مییابد که در ادبیات دینی به مثابه خیرخواهی برای حاکمان است (النصیحه لائمئ المسلمین).
و در مبانی عاطفی-گرایشی، تعهدات ملت و دولت با مفاهیمی همچون تعاطف و مهرورزی تحقق مییابد و هرگونه رابطه تنافری و تخاصمی نفی میشود؛ از این رو «یکرنگی دولت با ملت» و «تسامح و بردباری» دولت در برابر ملت قابل دستیابی است.
و منظومه گفتمانی «ملت- دولت» در ادبیات دینی ما که در بستر حس اخوت و بر مدار حقوق و تعهدات متقابل چارچوب الهی یافته است با دوگانههای «خدمت-نظارت» و «خدمت- محبت» و «خدمت – مشارکت» ساختارمند میشود.
1. دوگانه «خدمت-نظارت»
رابطه و نسبت «خدمت-نظارت» نخستین تعهد متقابل دولت و ملت است؛ خدمترسانی، تعهد دولت و نظارت و ارزیابی و نقد مشفقانه، مسئولیت خطیر ملت در قبال دولت است.
این رابطه همان حمایت مشورتی ملت از دولت است که در بیان امام علی(ع) آمده است:
فَلاَ تَکُفُّوا
1. عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ(کلام شایسته)
2. أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ(مشاوره حکیمانه)
فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لاَ آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی(خطاپذیری آدمیان)
إِلاَّ أَنْ یَکْفِیَ اَللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی
بنابراین، از گفتوگوی بحق دست برندارید و از اظهار حق خودداری نکنید.
وقتی با شما مشورت میکنم نظریّات خود را از روی عدل بیان کنید؛ زیرا من بالاتر از آن نیستم که در وجود خود خطا نکنم و در نفس خود مأمون نیستم مگر اینکه خدا مرا حفظ کند، آن خدایی که مالکیّتش بر من بیشتر است از خود من بر من و جان و نفس من در یَدِ قدرت اوست.
خداوند اگر من را نگه دارد نگهداشته میشوم و اگر رها کند رها میشوم.
از دیدگاه حضرت امام نیز حقوق متقابل حکومت و مردم در پرتو تعهدات متقابل سامان یافته و همانگونه که در اصل هشتم از فصل اوّل قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت... «امام راحل به مفهوم همیشه در صحنه بودن مردم» به عنوان وظیفه و عاملی برای بقا و استمرار نظام تأکید داشت و دلسردی و کنار رفتن مردم از صحنه را از آسیبهای انقلاب برمیشمردند و تودههای مردم را از بیتفاوتی و دلسردی نسبت به نهضت، پرداختن به گرفتاریهای شخصی و عدم پاسداری از ثمرات انقلاب و خون شهیدان برحذر میداشتند. (صحیفه نور؛ ج 16ص 47 و ج 15ص 202) و دخالت نکردن اقشار جامعه در مسائل سیاسی و نظارت نکردن ملت بر کارهای مسئولان و گوشزد نکردن اشتباهات آنان (صحیفه نور؛ ج 15 ص 62 و76) را از آفات انقلاب اسلامی برمیشمردند. زیرا حضور مردم در صحنه برای حمایت از انقلاب و دولت و تعلق انقلاب به همه مردم از ویژگیهای متمایز انقلاب اسلامی ایران در دیدگاه امام بود.
«انقلاب ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیای کنونی پیدا شده است و نکتهاش هم این است که ملت مسلمان، انقلاب کردند، انقلاب مربوط به حزبی نبوده است، از طرف نظامی نبوده است بلکه از طرف خود ملت؛ و خود ملت مسلمان آن را به پیروزی و ثمر رساندند.» ( صحیفه نور؛ ج 10ص 68)
از این رو حضور ملت در صحنه به عنوان منشأ تداوم انقلاب به گونهای است که امام(ره) هیچگونه انفکاکی میان دولت و ملت نمیبینند. (صحیفه نور؛ ج 15ص 85)
«ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملت مان یک چیزی را تحمیل کنیم.»
2. دوگانه «خدمت- محبت»
رابطه و نسبت «خدمت-محبت» دومین تعهد متقابل دولت و ملت است؛ خدمت رسانی، تعهد دولت و محبت برادرانه، مسئولیت دوسویه ملت و دولت است.
در نهج البلاغه، نامه ۵۳ والی متعهد است که به مردمان عشق بورزد و آنان را از لطف و دوستی سرشار سازد.
امام(ره) با درک این حقیقت در ساختار سیاسی اسلام تصریح میکند:
«در نظام اسلامی، محیط، محیط محبت است، محیط برادری است نه یک محیط رعب و باید که همه با هم اعانت کنند جمهوری اسلامی را.»( صحیفه نور؛ ج، ۸ ص ۱۴۶) و در سوی دوم بر خدمت تأکید داشتند:
«مسأله» مسأله خدمتگزاری دولت به ملت است، نه فرمانفرمایی دولت به ملت، همین فرمانفرمایی جدا میکند شما را از ملت و ملت را از شما و منشأ مفاسد زیاد میشود.
3. دوگانه «خدمت- مشارکت»
و سومین رابطه و نسبت، تعهد متقابل دولت و ملت در صورتبندی «خدمت-مشارکت» است؛ گرچه خدمت رسانی و محبت برادرانه، تعهد دولت است اما مشارکت فعال و همراهی و همیاری، مسئولیت ملت در برابر دولت است.
به این حمایت مشارکتی از دولت در کلام امام علی(ع) این گونه تصریح میشود:
وَ لَیْسَ اِمْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِی اَلْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِی اَلدِّینِ فَضِیلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ یُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اَللَّهُ مِنْ حَقِّهِ
وَ لاَ اِمْرُؤٌ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ اَلنُّفُوسُ وَ اِقْتَحَمَتْهُ اَلْعُیُونُ بِدُونِ أَنْ یُعِینَ عَلَى ذَلِکَ