یادداشت
اگرچه نزدیکان و قلم بدستان وابسته به زارعی هموراه تلاش کرده اند تا جو مسموم قومیتی را به تاج گردون و حتی خادمی نسبت دهند تا به خیال خود دست پیش بگیرند، اما واقعیت نه اینست و نه مردم می پذیرند.
آنچه که در زیر آورده شده است یادداشت ارسالی مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است و این سایت محتوای آن را تایید یا تکذیب نمی کند. شما هم می توانید نظر خود را در تایید یا تکذیب این مطلب بیان کنید.
گمانه زنی هایی از تغییر یک مدیر/ اخباری که باز هم خوب نیست!
شهلا گنجه - خبرها و گمانه ها بازهم از انتصاب مدیری جدید حکایت دارد، مدیرکل تعاون روستایی؛ اما اخبار بازهم خوب نیست.
اینکه افراد مطرح شده یعنی آقایان محمدی و عباسی چه میزان توانایی انجام این مسئولیت را دارد خود مجال مفصلی برای بحث می طلبد، اما آنچه مهم است ردپای شوم قوم گرایی در خصوص این اداره کل است.
شاید برخی بخواهند تعاون روستایی را اداره ای کوچک و غیرمهم جلوه دهند و این انتصاب قومیتی را نیز به حاشیه فراموشی ببرند اما نه تعاون روستایی در استانی که می تواند پایلوت کشاورزی باشد و شب عید محتاج میوه چند برابر قیمت نباشد، غیر مهم است و نه هر تحرکی که جو قومیتی را تشدید می کند باید ساده انگاشته شود.
متاسفانه استان کهگیلویه و بویراحمد سال ها از قوم گرایی ها لطمات فراوان خورده است و صریح و بی تعارف باید گفت بیش از مسئولان، مردم در این زمینه مقصرند چرا که وقتی وابسته فامیلی خودشان در منصبی قرار می گیرد معتقدند باید هر کاری قانونی و غیر آن برایشان انجام دهد ولی وقتی مدیر دیگری را می بینند که برای فامیل و هم ولایتی ها خودش تلاش می کند، ندای حق خواهی و عدالت طلبی سر می دهند که این خود نه یک ارزش بلکه عین رذیلت اخلاقی است چرا که نباید هیچگاه این نکته را فراموش کنیم که اگر بر اصلاح جامعه اصرار می کنیم اول باید خود را اصلاح کنیم و این به مثابه کسی است که در طبیعت زباله دیگران را جمع آوری می کند اما خود زباله می ریزد!
اما در این مبحث حضور غلام محمد زارعی در بحث بردن استان به سمت و سوی قوم گرایی بیش از بقیه افراد پررنگ است.
اگرچه نزدیکان و قلم بدستان وابسته به زارعی هموراه تلاش کرده اند تا جو مسموم قومیتی را به تاج گردون و حتی خادمی نسبت دهند تا به خیال خود دست پیش بگیرند، اما واقعیت نه اینست و نه مردم می پذیرند.
اولا تاج گردون اگرچه در زمینه قوم گرایی و منطقه گرایی دستی بر آتش دارد و گاه و بیگاه نیز بر آتش منطقه گرایی در استان دمیده است، اما بازهم حق دارد که از حوزه انتخابیه خود و طرفدارنش برای رسیدن به مناصب مختلف تلاش کند و این امری طبیعی است.
خادمی هم به عنوان شخص اول استان در چهار سال گذشته وظیفه تمامی انتصابات را داشت و بر حسب شناختی تعدادی از افراد هم ولایتی خود را به مسند قدرت رساند یا در جایگاهشان حفظ کرد که البته این مهم را نباید فراموش کرد که بزرگواری هم ولایتی خادمی نیز مدتی همزمان با وی مسئولیت نمایندگی داشت که این موضوع بخودی خود باعث کاهش مسئولیت خادمی در خصوص به موقعیت رسیدن اوقوامش به حساب می آید.
اما آنچه باعث شده نگارنده بی تردید زارعی را عامل اصلی ایجاد جو سنگین قومیتی در استان بنامد، همه تحرکات و اقدامات وی در طی دو دوره نمایندگی است.
با تفحصی ساده در بررسی انتصابات وابسته به زارعی براحتی به این نکته پی می بریم که بیش از 90 درصد افرادی که از طریق وی به مدیرکلی، معاونت، مدیریت شهرستانی و یا حتی کارشناسی مسئولی در دستگاهی رسیده اند، وابسته نسبی و یا سببی وی هستند.
اما این تنها ایراد کار نیست، مرحله دوم وقتی است که قرار است فردی بدون ضابطه و با واسطه استخدام شود به واسطه همین مدیران وابسته بازهم از منصوبان فامیلی زارعی و عموما از طایفه وی هستند و راه برای بقیه مسدود است، استخدام های فامیلی پنهانی که طی چند سال گذشته به کثرت شاهد بوده ایم و مدتی است موج جدیدی از آن شروع شده و فامیل نماینده بویراحمد و دنا در برخی ادارات استخدام می شوند.
بعد سوم ماجرا هم واگذاری پیمان ها و پروژه های عمرانی به نزدیکان این نماینده است که باعث شده بسیاری از افراد که فامیلی های نسبی و سببی با وی دارند.
چه بسیارند افرادی که در مدت کوتاهی راه چند ساله را چند شبه طی کرده و از مال دنیا بی نیاز شده اند و اینها صرفا به لطف نزدیکی و ارتباط فامیلی با زارعی است.
البته نباید منکر این شد که برخی از تیره های طایفه زارعی در این تقسیم غنایم بی نصیب مانده اند و این غنایم صرفا به برخی افراد خاص رسیده است.
حال همه این امتیازات باعث شده تا گویی زارعی از نژاد برتر است که اینچنین بی محابا و بی تعارف برای اقوام خود سنگ تمام گذاشته است و بقیه مردم و بخصوص کسانی که به وی رای داده بودند، صرفا رعیت و دنباله رو هستند و روز بر روز بر ناامیدی جوانان بویراحمدی و دنایی بخاطر این تبعیض ها اضافه شود.
باید دید و نشست انتصابات فامیلی زارعی و مدیرانی که در ادارات ریز و درشت گماشته است، می تواند از ساکت ترین نماینده مجلس و کسی که هرجا صلاح استان و حوزه انتخابیه اش بوده در مجلس اگر غایب نبوده سکوت پیشه کرده، را به سناتوری برساند و یا همین موضوعات پاشنه آشیل وی خواهد بود.
گمانه زنی هایی از تغییر یک مدیر/ اخباری که باز هم خوب نیست!
شهلا گنجه - خبرها و گمانه ها بازهم از انتصاب مدیری جدید حکایت دارد، مدیرکل تعاون روستایی؛ اما اخبار بازهم خوب نیست.
اینکه افراد مطرح شده یعنی آقایان محمدی و عباسی چه میزان توانایی انجام این مسئولیت را دارد خود مجال مفصلی برای بحث می طلبد، اما آنچه مهم است ردپای شوم قوم گرایی در خصوص این اداره کل است.
شاید برخی بخواهند تعاون روستایی را اداره ای کوچک و غیرمهم جلوه دهند و این انتصاب قومیتی را نیز به حاشیه فراموشی ببرند اما نه تعاون روستایی در استانی که می تواند پایلوت کشاورزی باشد و شب عید محتاج میوه چند برابر قیمت نباشد، غیر مهم است و نه هر تحرکی که جو قومیتی را تشدید می کند باید ساده انگاشته شود.
متاسفانه استان کهگیلویه و بویراحمد سال ها از قوم گرایی ها لطمات فراوان خورده است و صریح و بی تعارف باید گفت بیش از مسئولان، مردم در این زمینه مقصرند چرا که وقتی وابسته فامیلی خودشان در منصبی قرار می گیرد معتقدند باید هر کاری قانونی و غیر آن برایشان انجام دهد ولی وقتی مدیر دیگری را می بینند که برای فامیل و هم ولایتی ها خودش تلاش می کند، ندای حق خواهی و عدالت طلبی سر می دهند که این خود نه یک ارزش بلکه عین رذیلت اخلاقی است چرا که نباید هیچگاه این نکته را فراموش کنیم که اگر بر اصلاح جامعه اصرار می کنیم اول باید خود را اصلاح کنیم و این به مثابه کسی است که در طبیعت زباله دیگران را جمع آوری می کند اما خود زباله می ریزد!
اما در این مبحث حضور غلام محمد زارعی در بحث بردن استان به سمت و سوی قوم گرایی بیش از بقیه افراد پررنگ است.
اگرچه نزدیکان و قلم بدستان وابسته به زارعی هموراه تلاش کرده اند تا جو مسموم قومیتی را به تاج گردون و حتی خادمی نسبت دهند تا به خیال خود دست پیش بگیرند، اما واقعیت نه اینست و نه مردم می پذیرند.
اولا تاج گردون اگرچه در زمینه قوم گرایی و منطقه گرایی دستی بر آتش دارد و گاه و بیگاه نیز بر آتش منطقه گرایی در استان دمیده است، اما بازهم حق دارد که از حوزه انتخابیه خود و طرفدارنش برای رسیدن به مناصب مختلف تلاش کند و این امری طبیعی است.
خادمی هم به عنوان شخص اول استان در چهار سال گذشته وظیفه تمامی انتصابات را داشت و بر حسب شناختی تعدادی از افراد هم ولایتی خود را به مسند قدرت رساند یا در جایگاهشان حفظ کرد که البته این مهم را نباید فراموش کرد که بزرگواری هم ولایتی خادمی نیز مدتی همزمان با وی مسئولیت نمایندگی داشت که این موضوع بخودی خود باعث کاهش مسئولیت خادمی در خصوص به موقعیت رسیدن اوقوامش به حساب می آید.
اما آنچه باعث شده نگارنده بی تردید زارعی را عامل اصلی ایجاد جو سنگین قومیتی در استان بنامد، همه تحرکات و اقدامات وی در طی دو دوره نمایندگی است.
با تفحصی ساده در بررسی انتصابات وابسته به زارعی براحتی به این نکته پی می بریم که بیش از 90 درصد افرادی که از طریق وی به مدیرکلی، معاونت، مدیریت شهرستانی و یا حتی کارشناسی مسئولی در دستگاهی رسیده اند، وابسته نسبی و یا سببی وی هستند.
اما این تنها ایراد کار نیست، مرحله دوم وقتی است که قرار است فردی بدون ضابطه و با واسطه استخدام شود به واسطه همین مدیران وابسته بازهم از منصوبان فامیلی زارعی و عموما از طایفه وی هستند و راه برای بقیه مسدود است، استخدام های فامیلی پنهانی که طی چند سال گذشته به کثرت شاهد بوده ایم و مدتی است موج جدیدی از آن شروع شده و فامیل نماینده بویراحمد و دنا در برخی ادارات استخدام می شوند.
بعد سوم ماجرا هم واگذاری پیمان ها و پروژه های عمرانی به نزدیکان این نماینده است که باعث شده بسیاری از افراد که فامیلی های نسبی و سببی با وی دارند.
چه بسیارند افرادی که در مدت کوتاهی راه چند ساله را چند شبه طی کرده و از مال دنیا بی نیاز شده اند و اینها صرفا به لطف نزدیکی و ارتباط فامیلی با زارعی است.
البته نباید منکر این شد که برخی از تیره های طایفه زارعی در این تقسیم غنایم بی نصیب مانده اند و این غنایم صرفا به برخی افراد خاص رسیده است.
حال همه این امتیازات باعث شده تا گویی زارعی از نژاد برتر است که اینچنین بی محابا و بی تعارف برای اقوام خود سنگ تمام گذاشته است و بقیه مردم و بخصوص کسانی که به وی رای داده بودند، صرفا رعیت و دنباله رو هستند و روز بر روز بر ناامیدی جوانان بویراحمدی و دنایی بخاطر این تبعیض ها اضافه شود.
باید دید و نشست انتصابات فامیلی زارعی و مدیرانی که در ادارات ریز و درشت گماشته است، می تواند از ساکت ترین نماینده مجلس و کسی که هرجا صلاح استان و حوزه انتخابیه اش بوده در مجلس اگر غایب نبوده سکوت پیشه کرده، را به سناتوری برساند و یا همین موضوعات پاشنه آشیل وی خواهد بود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
اي روحت شاد با اين قلمت