دبیرکل خانه کارگر با بیان اینکه کارگران قربانیان اصلی سیاست خصوصیسازی هستند، گفت: هنوز شاهد اخراج کارگران از واحدهای تولیدی و صنعتی هستیم که این امر بسیار آزاردهنده است.
به گزارش خبرگزاری تابناک به نقل از فارس از اردبیل، در سفری که علیرضا محجوب به اردبیل داشت سئوالاتمان را در حوزه کارگری، عملکرد دو ساله دولت تدبیر و امید در مورد قشر کارگر، سیاستهای اقتصادی و همچنین وضعیت پرداخت تسهیلات بانکی پرسیدیم که دبیرکل خانه کارگر با گلهمندی و دلخوری از وضعیت کارگری با گشادهرویی پاسخگوی سئوالات ما بود، که در ذیل از خاطرتان میگذرد:
آقای محجوب عملکرد دولت تدبیر و امید را در حوزه کارگری چگونه ارزیابی میکنید؟
در این دو سال دولت تلاش حداکثری داشته است تا رضایت کارگران و جامعه شریف کارگری فراهم آید، اما کارگران همچنان از وضعیت و شرایط موجود راضی نیستند صد البته اقدامات و پیگیریهای دولت در بهبود وضعیت معیشتی کارگران و افزایش حقوق و مزایایشان همه تصمیمات امیدوارکننده است اما راضیکننده به نظر نمیرسد.
رقابت اقتصادی زمانی حاصل میشود که عموم کارگران فکر کنند در این بازار رقابتی و تولید نقش تعیینکنندهای دارند، به طوری که سخنان خود را به صراحت بیان کرده و از حق و حقوقشان دفاع کنند.
هنوز به نظر میرسد کارگران احساس میکنند که به حق و حقوق واقعی خود نرسیدهاند و همچنان اخراج کارگران بسیار آزاردهنده و ناراحتکننده است و گاه شاهد آن هستیم که مشکلات آنها نه تنها لحظه به لحظه کمتر نمیشود بلکه روزبهروز نیز بر دامنه این مشکلات افزوده میشود.
دلیل اینکه کارگران احساس میکنند به حق و حقوق واقعی خود نرسیدهاند، چیست؟
باید بگویم که از سال 74 به صورت مرتب روی موضوع خصوصیسازی مانور داده میشود، در حالی که ریشه تمام معضلات همین خصوصیسازی بوده که نتیجه منفعتطلبی و کسب سود برای جیب عدهای است که این افراد به جای اینکه به فکر کارگران باشند به فکر دریافت تسهیلات هستند تا منافع آن را نصیب خود کنند.
حتی تعداد زیادی از این فعالان بخش خصوصی به صورت نمایشی نیرو میگیرند تا به مقاصد خود برسند سپس کارگران را همچون دستمال کاغذی یکبار مصرف و سفره زیبای یکبار مصرف دور میاندازند، چراکه بعد از رسیدن به مقاصد و نیات خود دوست ندارند که کارگران شریک فعالیت آنها باشند که همین نگاه تأسفبار است.
* کارگران قربانیان اصلی سیاست خصوصیسازی هستند
ما شاهد اخراج کارگران از واحدهای تولیدی حتی در استانهای کمتر توسعه یافته نظیر اردبیل هستیم، علل و عوامل آن چیست؟
بنده بارها گفتهام که کارگران قربانیان اصلی سیاست غلط خصوصیسازی در کشور هستند و عدهای تنها شعار اشتغال میدهند اما اگر واقعیتها را نگاه کنیم به خوبی میبینیم که این افراد به دنبال منافع و جیب خود هستند که در این زمینه مصادیق زیادی وجود دارد که حکایت از این واقعیت است.
ما از نیمه دوم سال گذشته مشکلات اقتصادیمان افزایش یافته و دولت تا آخر امسال قول داده است که بر این مشکلات غلبه کرده و آنها را رفع کند که انتظار میرود مورد به مورد فعالیت واحدها و شرکتها مورد ارزیابی قرار گیرد و علل رکود و تعطیلی این واحدها مشخص شده و زمینه فعال کردن و روشن شدن چراغ فعالیت آنها فراهم آید.
ما بر این باوریم حتی اگر سرمایهگذاری به تنهایی حاضر به روشن نگه داشتن این فرایند نیست بهتر است، بر اساس قوانین و مقررات دولت مدیریت آن مجموعه را برعهده گرفته و خود حمایت همهجانبه را انجام دهد تا حقی از کسی ضایع نشده و عدهای به دنبال بهرهگیری از شرایط و وضعیت موجود نباشند.
نباید در این زمینه دستگاههای دولتی و بانکها مدعی باشند که این موضوع و مسئله هیچ ربطی به ما ندارد، در حالی که اگر تنها یک کارگر از کار خود اخراج شود همه ما در قبال آن مسئولیت داریم و نمیتوانیم در این باب اجازه دهیم حقی از دیگران ضایع بشود.
شما در خانه کارگر به کدام اقتصاد معتقد هستید؟
ما به اقتصاد مختلط که شهید بزرگوار بهشتی بر آن تأکید دارد و در قانون اساسی ما نیز ظرفیت خوبی برای این اقتصاد تعریف شده، تأکید داریم.
ما با اقتصاد دولتی یا بخش خصوصی به تنهایی نمیتوانیم به جایی برسیم بلکه بهتر است ترکیبی از اینها به بهترین شکل اتفاق بیفتد و در کنار حمایت از بخش تعاون که همچنان مورد حمایت جدی قرار نمیگیرد، بتوانیم در قالب اقتصاد مختلط اهدافمان را پیاده کنیم.
اقتصاد مختلط و ترکیبی شرایط خاص خود و ویژگیهایی دارد که حتی کشوری مانند آمریکا بعد از سالها در رفع رکود اقتصادی خود به تقویت واحدهای کوچک و تعاونیهای زیر 20 نفر روی آورده است، در حالی که در کشور ما روی این موضوع مقاومت عظیمی را شاهد هستیم به گونهای که دنیا به واسطه اقتصاد مختلط توانسته است از مشکلات و نارساییها عبور کند.
بنده به صورت واضح و قانونی اعلام میکنیم که ما طرفدار اقتصاد مختلط هستم و ایران جزو معدود کشورهایی است که در قانون اساسی به این اقتصاد توجه شده و عنصر مسلطی همچون شهید بهشتی در این اقتصاد ترکیبی تأکید داشت که به یقین باید این رویه را نیز امروزه باید ادامه دهیم.
* بانکها به کانون سوداگری تبدیل شدهاند
جنابعالی به عنوان دبیرکل خانه کارگر نظرتان درباره بانکها و نظام پرداختی با نرخ سود بالا چیست؟
ما در بخش تسهیلات نمیتوانیم منابعی را تجهیز کنیم، چراکه بانکهای ما به کانون سوداگری تبدیل شدهاند و منابع گران قیمتی را در اختیار تولیدکنندگان قرار میدهند.
بنده به صراحت اعلام میکنم، پرداخت یارانه به این تسهیلات شعاری بیش نیست و در همه دولتها در پایین آوردن نرخ سود فقط شعار میدهند و بعد از اتمام چهار یا هشت سال عمر دولت این شعارها به فراموشی سپرده میشود.
اگر ما میخواهیم اقتصادمان را توانمند کنیم، باید بازار سرمایه را فعال کرده و بانکها را از چرخه سیاستهای سرمایهگذاری بیرون بیاوریم.
بر این باوریم که بانکها باید در پرداخت تسهیلات و دیگر وظایف مالی خود با دقت نظر بیشتر عمل کنند و نباید بانکها اساس کار و محور بازار سرمایه باشند، بلکه بازار سرمایه را میتوان به دور از تفکرات بانکی سالم نگه داشت و به حفظ و توانمندی آن کمک کرد.
به نظر میرسد مردم خود در این حوزه سرمایهگذاری کنند و تبعات ریسکها را نیز بپذیرند و در عین حال حرکت اتوماتیک و سود تعریف کرده و بازار سرمایه به یک اتوماتیسم تبدیل شود به طوری که یک سرمایه گذار بداند از این فرایند سود میبرد.
اگر امروز بانکها با نرخ سود متفاوت تسهیلات پرداخت میکند همان چرخه غلط است که به جای آنکه دیگران ورود پیدا کنند، افراد متقاضی خود به صورت مستقیم وارد شده و مستقیم نیز عمل میکنند که قطعاً این فرایند به رونق اقتصادی نیز کمک خواهد کرد در این فرایند عملیات اقتصادی کاملاً روانسازی شده و سلامت خود را باز مییابد.
ما از این چرخه سرمایهگذاری و تولید گران و غیرقابل رقابت، به سهولت میتوانیم خارج شده و کالا را به نرخ پایینتری تولید و روانه بازار مصرف کنیم.
به نظر بنده کسادی و رکود یکی از علل و عواملش همین بانکها هستند که با نرخ سود بسیار گزاف سعی میکنند تسهیلاتی را به متقاضیان پرداخت کنند.
آقای محجوب شما شبههای به اقتصاد مبتنی بر بانک وارد میکنید؟
بنده معتقدم بانکها از این مسیر و چرخه غلط و مرکبی که وارد شدهاند باید خارج شوند، چراکه شبهه در ربوی بودن پرداختی بانکها وجود دارد و همه مردم از این بابت صدمه میبینند و در ضمن کالای تولید شده نیز گرانتر از آنی که تولید میشود که باید تمام میشود.
به نظر بنده این یعنی فلج کردن تولید، مصرف داخلی، عرضه و تقاضا و سیاست غلط اقتصادی که قطعاً اسلام نیز با ربا و شبهه مربوط به آن مخالف بوده و آن را حرام میداند.
یقین داشته باشیم که این نوع اقتصاد از هم میپاشد و پاشیدن اقتصاد با عملیات ربوی بانکها امکانپذیر است.
بانکها به جای آنکه خدمتگزار باشند و در مسیر تولید و سرمایهگذاری مشارکت کنند بیشتر به فکر سوداگری هستند و در حال حاضر بانکها در مقام اربابی و سرمایهگذاران در مقام نوکر وی هستند به طوری که اصلاً این رویه صحیح نیست.
بنده شاهد هستم در تهران و بسیاری از شهرها تعدادی زیادی از شیرینیفروشیها و ساندویچفروشیها به شعبات بانکها تبدیل شدهاند و بنده همان سخنان مرحوم میرزای شیرازی را تکرار میکنم که «ما نمیفهمیم این بانکها چه میکنند».