این را باید دیگر بحران مدیریت نام نهاد ،مدیریتی که نتواند داد مردمان بی دفاع این استان را به گوش بالا نشینان برساند وبگوید مگر سهم استان ما از کل مصرف برق کشور چقدر است که باید در روز سه بار خاموشی اتفاق بیافتد تا در گرمای 50درجه دهلران ومهران ،انسان نه تحمل خانه ماندن را داشته باشد نه فرار از خانه !گناه آن پدر چیست که طفل شش ماه اش را تا آخرین قطره بنزین باک خودروش در زیر کولر ماشین بخواباند ؟!
کد خبر: ۹۷۶۰۰۶
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۹ 04 July 2021

تابناک ایلام علی اصغر اسدی :: در کشوری زندگی می کنیم که انگار آن را آزمایشگاهی برای مقاومت سنجی و آزمایش میزان مقاومت در مقابل سختی ها وگرفتاری های متعدد طبیعی و غیر طبیعی قرار داده اند . هر بلا وبحرانی که فکرش را بکنید ما دیده وچشیده ایم . جنگ ،انفجار ،آتش سوزی ،صاعقه ،سیل ،تصادف ،سقوط هواپیما،غرق شدن کشتی ،خارج شدن قطار از ریل ،کم آبی ،خشکسالی ،تورم ،گرانی ،بیکاری ،بی برقی،وبا ،آنفلوانزا و هر آنچه که فکرش را بکنید برای تنبیه یک گناهکار لازم است !

بحران پشت بحران ! انگار ناف این ملت بخت بر گشته را برای زندگی در عمق بحران ها بریده اند ! من نگارنده دهه پنجاهی تا ذهنم یاریم می کند ،به قولی گفتنی " رنگ خوشی به خود ندیده ام " آرزوهای تلنبار شده مدفون  در زیر خروارها بحرانی که زندگی چهار دهه ای ام را مثل باد وبوران در نوردیده است ! اینک در عصر تکنولوژی تا خواستم چشم بر سختی ها ببندم  ،زندگی کرونا زده  و تفتیده از خشکسالی  وبرافروخته از گرانی ام ،روی بی آبی و بی رقی اش را نشان داد  ، وباید شب را با کابوس پرش ماهی ته تُنگ بی آب  سحر کنم! سکه زندگی ام دو رو دارد؛ دریک رویش بحران و در روی دیگرش بازهم بحران !!

آری ! هنوز از سختی های زندگی سرتاسر بحرانی شده از ویروس ریز نقشی که با موج های سهمگینش ،زندگانی را زمین گیر کرده رهایی نیافته ایم که بحران دیگری با رنگ ولعابی نوین از راه رسیده و زندگی زمین گیر شده مردمان عصر تکنولوژی را لگد کوب می کند! بحران بی آبی ،کمبود برق و گذران زندگی سخت در سختی گرمای سوزان تیرماه مهران ،دهلران وهلیلان و...

امروز دیگر باید سوء مدیریت را به بسته بحران های سایه افکنده بر زندگی ما ایرانی ها وایلامی ها افزود !البته بیشتر ایلامی ها که پیشقراول بحران زده های عصر نوینیم !عصری که از نو بودنش سهم ما شده است ؛فقر ،فلاکت ،تبعیض و بحران های رنگارنگی که رنگ از رخسار زندگی بی شباهت به زندگی ما ایلامی ها برده است !

وقتی که بودجه  زیاد است ما مشمول همان گلوله برف وانتهای صفیم ،وقتی هم کم می آید، ما ته صفی ها باید قاشق را بر بشقاب خالی بزنیم ،گاها هم باصدای هیس ! سکوت کنیم که مبادا صدای بشقاب های خالی امان ،خواب از سر خوابیده های مست برهاند !وقتی که از کاستی ها وکمبود ها سخن به میان می آید ،بازهم ما ته صف ندارهاییم ،سهم ما شده است مهیمان نوازی با جیب های خالی برای پزهای عالی مسئولین عالیرتبه! و اینک که نوبت به سهمیه بندی برق و آب می رسد ؛باز هم ما ته صفی ها باید جور کمبودها  را بکشیم ! برقمان را ساعت ها خاموش کنند تامبادا  اسپلیت اول صفی ها از کار بیافتد !

آری ! کلی مقدمه چینی کردم برای یک موضوع بحرانی ! برای مردمانی بحران زده که اینک بحران مدیریت هم باید برق از سرشان بپراند !می دانیم تولید برق کشور کم است ،هوا گرم است ،مصرف از تولید فزونی یافته  است، شبکه تولید وتوزیع تحمل ندارد ،در صورت عدم اعمال خاموشی ها ،شبکه خاموش شود به اصطلاح دچار "بلک استارت " می شویم و بحرانی بر بحران کشور افزوده خواهد شد !

همه اینها را گفتم تا بدانید که می دانیم ! اما این را نمی دانیم کجای دلمان بگذاریم که در استان کوچکی که کل شبکه مصرف برق آن به انضمام کارخانه های خاموشش به اندازه روشنایی معابر شهر تهران مصرف برق ندارد ،به اندازه نیمی از ماینر های تولید ارز دیجیتال شبکه های منفت طلب بر شبکه برق فشار نمی آورد ،چرا باید همانند همان استانها متحمل قطعی یا خاموشی بی برنامه برق شود؟!

این را باید دیگر بحران مدیریت نام نهاد ،مدیریتی که نتواند داد مردمان بی دفاع این استان را به گوش بالا نشینان برساند وبگوید مگر سهم استان ما از کل مصرف برق کشور چقدر است که باید در روز سه بار خاموشی اتفاق بیافتد تا در گرمای 50درجه دهلران ومهران ،انسان نه تحمل خانه ماندن را داشته باشد نه فرار از خانه !گناه آن پدر چیست که طفل شش ماه اش را تا آخرین قطره بنزین باک خودروش در زیر کولر ماشین بخواباند ؟!

بحران مدیریت فقط از سهم ما از مصرف کل کشور وقطعی بیش یا مساوی با دیگران نشات نمی گیرد ! بلکه اینجاست ؛ مدیری که نمی تواند برنامه احتمالی خاموشی روزانه را در عصر دیجیتال در اختیار شهروندان قرار دهد تا در خاموشی بی برنامه دهها بیمار قلبی را در آسانسور گرفتار نکرده و جراح اتاق عمل مجبور نشود زیر نور گوشی موبایل، شکم دریده شده بیمار را بدوزد !این مدیر خود بحران است و جایش نه روی صندلی مدیریت ،بلکه جرز دیوار هم نیست !

بحران مدیریت از اینجا نشات می گیرد که مدیری که برای مدیریت بحران شهرستانش هیچ تمهیدی نیاندیشیده باشد ،در روزگار ترسالی اعتبار ،به جای رقص خوش خدمتی و بازگشت بودجه مازاد ،آنرا صرف خرید ژنراتور می کند تا در زمان بحران بی برقی ،پمپاژ آب آشامیدنی مردم از کار نیافتد و تا ساعت ها چشم شهروندانش به چکه های  شیر آب نباشد !

اینجا بحران است ودیگر هیچ ! بحران مدیریت در میان انبوهی از بحران ها بیداد می کند ! ولی دلخوشیم که ما مردم مقاوم همیشه در صحنه خالقان سوژه های مقاومت سخنرانان آینده این کشوریم !مردم مقام ،دلیر ،نستوه ،قهرمان ،خستگی ناپذیر ومیمهان نوازی که فعلا در قعر گرداب بحران ها می چرخیم ومی چرخیم !همه چیز را هم به دست تقدیر سپرده ایم ومدیریت دیگر هیچ !!!

 

 

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار